کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

روایت سیره شهدا

چند تکه استخوان

شهید غلام رضا رسولی پور

20 خرداد 1395 ساعت 7:27


او رفت و برنگشت. چند سالی منتظرش بودیم. ماه رمضان سال هفتاد وپنج به من خبر دادند. او را آوردند، قند شکستم، خانه را تمیز کردم، برای دیدن او رفتم. فقط چند تکه استخوان! برای غریب بودنش اشک ریختم. گفتم: روزی که خبر مفقود شدن تو را شنیدم، احساس کردم تنها و مظلوم رفتی. اما امروز غربت تو را بیش تر از آن روز احساس می کنم.

کتاب حدیث شهود، ص 175

► دانلود (نمایش در تلفن همراه)


کد مطلب: 7288

آدرس مطلب :
http://www.rahianenoor.com/fa/news/7288/چند-تکه-استخوان

راهيان نور
  http://www.rahianenoor.com