کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

روایت سیره شهدا

کفش هایش

شهيد مهندس حسن آقاسي زاده

16 آبان 1395 ساعت 10:02


پدرش يکسال دو دست لباس در عيد نوروز و عيد غدير برايش سفارش داده بود. گفتم: « مادر، شما که به فکر سر و لباست نيستي لااقل اين لباسها را عيد بپوش... » با اصرار ما همان دو سه روز عيد را که در مشهد بوديم لباسها را به تن کرد. وقتي به اهواز رفت خانمش زنگ زد و گفت: « مادر جان! لباسهايي را که شما داديد به يک بسيجي هديه داده و مي گويد اين لباسها براي اين بنده ي خدا بهتر است من لباس دارم. همين لباس بسيجي و سپاهي را بيشتر دوست دارم اين جوان بيشتر نياز دارد؟ » اگر کفش برايش مي گرفتيم در برگشت از اهواز با دمپايي به مشهد مي آمد. مي گفتيم: « شما باز با دمپايي هستي. » خانمش مي گفت: « فايده اي ندارد شما هر چيزي تهيه کنيد آنها را به بسيجي ها مي دهد مي گويد آنها واجب تر هستند. »

کتاب شيفتگان خدمت، صص 100-99

► دانلود (نمایش در تلفن همراه)


کد مطلب: 8100

آدرس مطلب :
http://www.rahianenoor.com/fa/news/8100/کفش-هایش

راهيان نور
  http://www.rahianenoor.com