کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

سردبیر :

سرزمین اروند وحشی / سرزمین نخل های بی سر

21 بهمن 1392 ساعت 0:51

ساعت 22 روز یکشنبه 20 بهمن ، صدای زنگ پیامک گوشی بلند شد. صفحه را که باز کردم این پیام را دیدم :
« چند لحظه دیگر غواص ها به دل اروند می زنند . ساعت ده امشب یادآور عملیات والفجر 8 در فاو ، اروند و ام الرصاص. شادی روح شهدای نبرد فاو صلوات »
ارسال کننده پیام یکی از رزمندگان عملیات والفجر8 و دبیر کنونی ستاد مرکزی راهیان نور ،حاج نادر ادیبی بود.

تقدیم به همه شهدا و رزمندگان والفجر هشت :


اروند !
سلام بر تو که سر مگوی شهیدان را سویدای وجودت نهفته داری.
تو قطره اشکی هستی که از ازل از دیده شلمچه چکیده ای و تا ابدیت خواهی چکید و من تشنه یک قطره از زلال رازهای توام .
عطش سوزناک درونم جز در کنار ساحل تو فرو نمی نشیند .
امشب دلم هوای تو کرده !
مدتی است که از آخرین دیدارمان می گذرد و من در انتظار دیداری دوباره هر شب خواب تو و ماه و نخل را می بینم  و هر وقت چفیه ام را می بویم خیس از خاطره توست.

اروند !
دلم هوای تو دارد .
هر چند که مرا به « کیش » می خوانند ، غافل از اینکه کیش من توئی و آئینم شلمچه .
مرا به جنگل های سرسبز شمال می خوانند ، غافل از اینکه سرسبزتر از دشت شلمچه در کره خاکی یافت نمی شود. اگر عده ای نمی بینند این همه سرسبزی را ، گناه من چیست ؟
و باز مرا به زاینده رود می خوانند غافل از اینکه رود زاینده من توئی.
تو عصاره شلمچه ای .
تو خلاصه کرخه و کارونی.
تو تبرک شده دست شهیدان و آمیخته با خون آنانی .


اروند !
دوست دارم بیایم تا به یاد روزهای سرخ زیستن و شب های سبز گریستن رزمندگان در سرزمین نخل های بی سر ، صمیمانه با تو گفت و گو کنم.


ای جاری از دیده شلمچه !

می خواهم غروبی در کنارم باشی و هجرت خورشید خون رنگ جنوب را که آرام ارام در پشت نخل ها پنهان می شود ، در سیمای تو نظاره کنم.
و کاش تو هم راز دل بگشایی و برایم سخن بگویی .
برایم بگویی که چه حالی داشتی آن هنگام که در نیمه شبی چون امشب ، بچه های بسیجی با آب زلالت وضو می ساختند و در جوار تو به راز و نیاز با معبود دل می سپردند .
من می دانم .
می دانم که به خود می بالی چون متبرک شده دست بسیجیان روح الهی .

ای اروند وحشی !
می خواهم برایم بگویی که صبح بعد از عملیات چرا آنقدر آرام و سنگین در میدان بودی ؟
مگر بر تو چه گذشته بود که آن سکوت سنگین را اختیار کرده بودی ؟

می خواهم بگویی که پیکرهای نازنین عزیزان ما را در کدام ناحیه به بیکرانه اقیانوس ها سپردی و جاویدشان نمودی .....
و باز می خواهم بگویی ....


ای اروند وحشی !
من خواهم آمد.
می آیم تا راز دل بگشایی .
دیدار نزدیک است ، میقات راهیان نور ،در روزهای تعطیلی که می خواهم کرکره دکان گناه را پائین بکشم.


کد مطلب: 2100

آدرس مطلب :
http://www.rahianenoor.com/fa/note/2100/سرزمین-اروند-وحشی-نخل-های-بی-سر

راهيان نور
  http://www.rahianenoor.com