کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

خاطره يك «دعای توسل» از زبان سپهبد شهید علي صياد شیرازی

3 فروردين 1394 ساعت 20:25

چزابه- جهاد رسانه ای شهید رهبر- در سمت فرماندهی نيروی زمينی ارتش، اولين عملياتی كه انجام داديم «عمليات طريق‌القدس بود». هدف هم اين بود كه بتوانيم در تنگ چزابه، بين نيروی دشمن در خاك خودش و بخشی از نيروهايش كه در داخل سرزمين ما بود، شكاف بياندازيم.



به گزارش سرویس راوی راهیان نور، سپهبد علی صياد شيرازی در خاطره‌ای از برپايی دعای توسل برای خروج از بن‌بست يك عمليات می گفت: در سمت فرماندهی نيروی زمينی ارتش، اولين عملياتی كه انجام داديم «عمليات طريق‌القدس بود». هدف هم اين بود كه بتوانيم در تنگ چزابه، بين نيروی دشمن در خاك خودش و بخشی از نيروهايش كه در داخل سرزمين ما بود، شكاف بياندازيم.

عمليات به ياری خداوند متعال و همت رزمندگان اسلام به خوبی انجام شد و بخش عمده‌ای از منطقه در همان شب اول آزاد شد. اما وضعيت بسيار نگران كننده بود، تلفات سنگينی بر ما متحمل شده و نيرويی كه بخواهد جايگزين اين برادران اعم از ارتشی و سپاهی بشود، وجود نداشت. شايد به خاطر زير آتش بودن در آن محور، ما بيشتر از ۱۸۰۰ نفر شهيد داديم فقط برای اينكه خط را نگه داريم. برای رهايی از اين بن بست، شب قرار گذاشتيم كه يك جلسه فوق‌العاده بين ارتش و سپاه يعنی قرارگاه خودمان در سوسنگرد داشته باشيم.

بيش از سه چهار ساعت بحث ادامه پيدا كرد ولی هيچ نتيجه مثبتی از بحث‌ها گرفته نشد.
شهيد غيرتمندی داشتيم كه طلبه جوانی بود به نام «مصطفي ردانی پور». او گفت: برادرها، شما حرف‌هايتان را زديد، ديگر فكر نمی كنم چيز جديدی داشته باشيد اگر موافق باشيد يك دعای توسل بخوانیم. باز هم همان كسانی كه در نزد خدا آبرويی و عزتی دارند مثل ائمه اطهار(ع) هستند كه بايد دستمان را بگيرند. چراغ‌ها خاموش شد، خود شهيد ردانی پور دعا را شروع كرد، همه به شدت برانگيخته شده بودند و دلشان شكسته بود. متوجه شدم پشت سرم يكی بيشتر از همه با شدت گريه مي‌كند.

سرتيپ شهيد نياكی فرمانده لشكر ۹۲ زرهی ارتش بود كه ۵۴ سال داشت. آن موقع چند سال اضافه بر خدمت متعارف ۳۰ ساله، خدمت كرده و به خوبی پا بر جا مانده بود. ديدم دستمال بزرگی را روی صورتش گذاشته و چنان گريه می كند كه من در خودم احساس حقارت كردم. به خودم گفتم: خوش به حال اين افراد. اينها وضعشان خيلی بهتر از ماست! خاطره اين دعای توسل در ذهنم مانده بود. مدتی بعد به تهران آمدم، فرصت شد كه به طور خصوصی در خدمت امام(ره) برسم، اين خاطره را به محضر ايشان تعريف كردم. امام(ره) حرف بنده را قطع كردند و مطلبی فرمودند كه هيچ وقت از ذهن و قلبم پاك نمی شود. فرمودند: "اين اصل رجعت انسان است به فطرتش."

انتهای پیام /


کد مطلب: 4683

آدرس مطلب :
http://www.rahianenoor.com/fa/note/4683/خاطره-يك-دعای-توسل-زبان-سپهبد-شهید-علي-صياد-شیرازی

راهيان نور
  http://www.rahianenoor.com