شهید غریب، با یک بال در زنجیر
از جادههای متعددی به سمت شهر عبور کردیم. در آبادان بودیم. به یادمان شهید در همان مکانی که در نقشه داشتیم رسیدیم. یک بنای سنگی برای یادبود که تنها بود و غریب.
بنای یادبود شهید شامل یک مجسمه از چهرهی شهید بود با یک پوشش رسمی. در قسمت بالا هم یک بال سنگی سفید بود که در زنجیرهای فلزی سیاه به اسارت افتاده بود.
متنی که بر روی لوح یادبود خواندیم تنها منبع اطلاعاتی ما بود که اینطور نوشته شده بود:
«آزاده بسیجی، شهید غریب، مهندس محمدجواد تندگویان»
وزیر نفت دولت شهید رجائی در ۹/۸/۵۹ حین انجام وظیفه و دیدار با کارکنان شریف و زحمتکش پالایشگاه آبادان که در میان دود و آتش و شلیک مداوم موشک و خمپاره از تأسیسات پالایشگاه شهر آبادان محافظت میکردند.
در این نقطه به اسارت نیروهای عراقی درآمد. این بنا به منظور زنده نگه داشتن یاد مجاهدتهای این عزیز نستوه در تاریخ ۲۹/۹/ ۷۹ مصادف با دهمین سالروز خاکسپاری پیکر مطهرش پردهبرداری شد.
مرمت و بازسازی آبان ۱۳۹۰
«بسیج شرکت پالایشگاه نفت آبادان»
با اینکه چگونگی اسارت و شهادت ایشان برایمان سؤال بود اما به دلیل نبودن شخصی برای گرفتن اطلاعات بیشتر به همین مقدار بسنده کردیم و با سلام و درود بر روح پاک این بزرگوار به مسیر خود ادامه دادیم.