علاقه شدیدی به کار کردن داشت و هرگز در او حالت خستگی به چشم نمی خورد. موقعی که سوار دستگاه بولدوزر می شد ، به سختی راضی می شد کار را رها کند و پایین بیاید. صبح عملیات فتح المبین ، با پاتک شدید دشمن بعثی ، حسین رفیعی بر فراز دستگاه ، بی اعتنا به گلوله ها ی مستقیم و موشک های پی در پی دشمن ، در میان گردو غبار و دود حاصل از انفجار ، خاکریز می زد. هر چه به او اصرار کردیم بیا پایین کمی استراحت کن ، قبول نمی کرد و می گفت : من هر چه کار کنم ، سر حال تر می شوم. آنقدر ماند و ادامه داد تا با فرود گلوله ای بر روی صندلی دستگاه ، به فیض شهادت نائل آمد.
دژ آفرینان – ص 25
► دانلود فلش کارت مطلب