تاریخ انتشار
سه شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۰۲:۰۲
کد مطلب : ۳۰۰۵
خرمشهر آزادت خواهیم کرد...
و آخرین مدافعان با دلی خونین وتنی خسته عقب نشستند و با قایق خود را به شرق کارون رساندند .
در آن سوی کارون بغض یکی از بچه ها ترکید و بر لب رودخانه ایستاد و رو به شهرش که حالا دیگر زیر چکمه های دشمن بود، فریاد کشید :
خرمشهر، صدای مرا می شنوی.
خرمشهر، به بعثی ها بگو ما برمی گردیم و آزادت خواهیم کرد.