تاریخ انتشار
پنجشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۰۰
کد مطلب : ۱۲۳۳۷
گفتوگوی تفصیلی(2):
منافقین مجروحان بیمارستان اسلامآبادغرب را آتش زدند /ضعیفترین روایتگری را از دفاع مقدس داریم
یکی از فرماندهان دوران مقدس با اشاره به جنایات منافقین در آتشزدن مجروحان بیمارستان اسلامآبادغرب معتقد است که کرمانشاه ضعیفترین روایتگ
به گزارش راهیان نور ، «مرصاد» برشی چند روزه از جنگی هشت ساله است که مردم منطقه غرب و مرزداران غیور هر روز این سالها را زیر آتش موشک و خمپاره سر کردهاند و با مقاومت جانانه خود در چهارم مردادماه سال 67 عملیات فروغ جاویدان منافقین کوردل را به یک ناکامی و درس بزرگ تبدیل کردند برای آنهایی که چشم طمع به این مرز و بوم مقدس دارند.
کمینگاه مرصاد به فضل خداوند میدان هلاکت منافقین بزدلی شد که با فکر تصرف پایتخت ایران اسلامی در 33 ساعت مردم بیدفاع را قتل عام کردند و از هیچ جنایتی فروگذار نکردند، اما انگار از روی بیغیرتی و وطن فروشی خودشان، مقاومت مردمی و غیرت و غرور مردمان کرد را به حساب نیاورده بودند و به یاری خداوند شد آنچه شد و وعده پیروزی الهی در پنجم مردادماه رقم خورد.
به مناسبت این روز بزرگ پای صحبت های سردار بسیجی حاج محمد طالبی از فرماندهان دوران دفاع مقدس نشستیم تا برای ما از آن روزهای مقاومت روایت کند و قسمت دوم این گفتگو را در زیر میخوانید:
منافقین مجروحان بیمارستان اسلامآبادغرب را آتش زدند
در اسلامآبادغرب جنگ به صورت خیابانب شده بود و بچههای ما هم تجربهای از جنگهای خیابانی نداشتند؛ شرایط سختی بود.
بیمارستان اسلام آبادغرب را که بعد از هلاکت منافقین دیدیم از مقابل در ورودی و راهروها و کف سالنها همه پر از شهید بود؛ منافقین وقتی بیمارستان را در دست گرفتند و مجروحان را آتش زدند.
دشت ذهاب هر لحظهاش عاشورایی بود؛ دست قطع میشد، پا قطع میشد، گلوله مستقیم تانک به رزمندهها میخورد؛ شبها ما پیشروی میکیردیم و آنها عقبنشینی میکردند. تا بالاخره اوج عملیات در روز چهارم بود که به فضل خداوند مرصاد مامور هلاکت منافقین شد.
منافقین به کرمانشاه اگر میرسیدند، تهران هم میتوانستند بروند
مجاهدت و تلاشهای مردمی را راویان ما خوب منعکس نمیکنند؛ اگر منافقین به کرمانشاه میرسیدند حتما به تهران هم میتوانستند برسند. این همه مردم و رزمندهها جانفشانی کردند.
آزادسازی خرمشهر را هرساله جشن میگیرند ولی ما کوتاهی و قصور میکنیم در مورد موضوعات دفاع مقدس؛ حماسه شهید چمران در پاوه کمتر از حماسه دهلاویه نیست اما هیچکس در استان به این موضوع نمی پردازد.
شهید شیرودی به خاطر علاقه به پادگان ابوذر نام پسرش را ابوذر گذاشت
حماسههای پادگان ابوذر و بازی دراز را هیچگاه به آنها نپرداختهایم؛ شهید شیرودی به خاطر علاقه به پادگان ابوذر نام پسرش را ابوذر گذاشت.ما در روایتگریها این حماسهها را ضعیف جلوه میدهیم و تعریف می کنیم.
در مورد مرصاد کتابها هم نوشته شود باز هم کم است، بهترین راوی ها در تنگه مرصاد است اما بیانصافی میکنند؛ ما باید عملکرد خودمان و جانفشانی رزمندهها و مردم را بگوییم .
ضعیف ترین استان در بازگویی دفاع مقدس هستیم
ضعیف ترین استان در بازگویی دفاع مقدس هستیم و طبیعتا این وقایع هم تحریف میشود.
منافقین که این جنایتها را به بار آوردند امروز به دنبال سوء استفاده از شرایط موجود هستند و اعلام می کنند میخواهیم به مردم کمک کنیم؛ عوام نمیتوانند این موضوعات را تحلیل کنند و خواص هم مشغول کارهای خودشان هستند .
شهرهایی که از اول جنگ تا آخر دست دشمن بود الان روی نقشه دنبالشان میگردند
آنقدر در روایت جبهههای غرب کوتاهی شده و تمام توجهات معطوف جنوب است که برخی ها میگویند مگر در غرب هم جنگ بوده؛ این از قصور و کوتاهی همه ماست و جواب شهدا را باید بدهیم.
نفت شهر و خسروی و سومار تا روز آخر دست دشمن بود ولی الان نمیدانند این شهرها روی نقشه کجاست؛ ناگفته ها در سینه ها مانده است و باید بازگو شود.
شهید باکری سال 60 میگفت دعا کنید شهید شوم چون زمانی میرسد که رزمندگان سه دسته میشوند، برخی از جبهه رفتنشان پشیمان میشوند، عدهای دنبال مال دنیا میشوند و برخی دیگر نیز از دیدن شرایط دق میکنند.
انتهای پیام /
کمینگاه مرصاد به فضل خداوند میدان هلاکت منافقین بزدلی شد که با فکر تصرف پایتخت ایران اسلامی در 33 ساعت مردم بیدفاع را قتل عام کردند و از هیچ جنایتی فروگذار نکردند، اما انگار از روی بیغیرتی و وطن فروشی خودشان، مقاومت مردمی و غیرت و غرور مردمان کرد را به حساب نیاورده بودند و به یاری خداوند شد آنچه شد و وعده پیروزی الهی در پنجم مردادماه رقم خورد.
به مناسبت این روز بزرگ پای صحبت های سردار بسیجی حاج محمد طالبی از فرماندهان دوران دفاع مقدس نشستیم تا برای ما از آن روزهای مقاومت روایت کند و قسمت دوم این گفتگو را در زیر میخوانید:
منافقین مجروحان بیمارستان اسلامآبادغرب را آتش زدند
در اسلامآبادغرب جنگ به صورت خیابانب شده بود و بچههای ما هم تجربهای از جنگهای خیابانی نداشتند؛ شرایط سختی بود.
بیمارستان اسلام آبادغرب را که بعد از هلاکت منافقین دیدیم از مقابل در ورودی و راهروها و کف سالنها همه پر از شهید بود؛ منافقین وقتی بیمارستان را در دست گرفتند و مجروحان را آتش زدند.
دشت ذهاب هر لحظهاش عاشورایی بود؛ دست قطع میشد، پا قطع میشد، گلوله مستقیم تانک به رزمندهها میخورد؛ شبها ما پیشروی میکیردیم و آنها عقبنشینی میکردند. تا بالاخره اوج عملیات در روز چهارم بود که به فضل خداوند مرصاد مامور هلاکت منافقین شد.
منافقین به کرمانشاه اگر میرسیدند، تهران هم میتوانستند بروند
مجاهدت و تلاشهای مردمی را راویان ما خوب منعکس نمیکنند؛ اگر منافقین به کرمانشاه میرسیدند حتما به تهران هم میتوانستند برسند. این همه مردم و رزمندهها جانفشانی کردند.
آزادسازی خرمشهر را هرساله جشن میگیرند ولی ما کوتاهی و قصور میکنیم در مورد موضوعات دفاع مقدس؛ حماسه شهید چمران در پاوه کمتر از حماسه دهلاویه نیست اما هیچکس در استان به این موضوع نمی پردازد.
شهید شیرودی به خاطر علاقه به پادگان ابوذر نام پسرش را ابوذر گذاشت
حماسههای پادگان ابوذر و بازی دراز را هیچگاه به آنها نپرداختهایم؛ شهید شیرودی به خاطر علاقه به پادگان ابوذر نام پسرش را ابوذر گذاشت.ما در روایتگریها این حماسهها را ضعیف جلوه میدهیم و تعریف می کنیم.
در مورد مرصاد کتابها هم نوشته شود باز هم کم است، بهترین راوی ها در تنگه مرصاد است اما بیانصافی میکنند؛ ما باید عملکرد خودمان و جانفشانی رزمندهها و مردم را بگوییم .
ضعیف ترین استان در بازگویی دفاع مقدس هستیم
ضعیف ترین استان در بازگویی دفاع مقدس هستیم و طبیعتا این وقایع هم تحریف میشود.
منافقین که این جنایتها را به بار آوردند امروز به دنبال سوء استفاده از شرایط موجود هستند و اعلام می کنند میخواهیم به مردم کمک کنیم؛ عوام نمیتوانند این موضوعات را تحلیل کنند و خواص هم مشغول کارهای خودشان هستند .
شهرهایی که از اول جنگ تا آخر دست دشمن بود الان روی نقشه دنبالشان میگردند
آنقدر در روایت جبهههای غرب کوتاهی شده و تمام توجهات معطوف جنوب است که برخی ها میگویند مگر در غرب هم جنگ بوده؛ این از قصور و کوتاهی همه ماست و جواب شهدا را باید بدهیم.
نفت شهر و خسروی و سومار تا روز آخر دست دشمن بود ولی الان نمیدانند این شهرها روی نقشه کجاست؛ ناگفته ها در سینه ها مانده است و باید بازگو شود.
شهید باکری سال 60 میگفت دعا کنید شهید شوم چون زمانی میرسد که رزمندگان سه دسته میشوند، برخی از جبهه رفتنشان پشیمان میشوند، عدهای دنبال مال دنیا میشوند و برخی دیگر نیز از دیدن شرایط دق میکنند.
انتهای پیام /