به گزارش سرویس زائرین و خادمین راهیان نور، آرژانتین کشوری است در آمریکای جنوبی، پایتخت آن بوینس آیرس است. زبان رسمی این کشور اسپانیایی است و حدود ۴۱ میلیون نفر جمعیت دارد. از لحاظ وسعت پس از برزیل دومین کشور آمریکای جنوبی است و در بین کشورهای جهان هشتمین کشور از لحاظ وسعت میباشد. اکثر مردم آرژانتین اروپاییتبار هستند و حدود 90 درصدشان مسیحی میباشند.
درصد باقی مانده نیز شامل مسلمانها میشود و عده قلیلی هم بیدین در آرژانتین زندگی میکند.
گویا بعد از انقلاب اسلامی رشد شیعیان در آرژانتین وضعیت بهتری پیدا کرده است. این را از کسی شنیدیم که 24 سال در پایتخت این کشور زندگی کرده است و حالا سالی چند ماه برای تبلیغ به آرژانتین می رود.
در راهیان نور امسال با یک روحانی برخورد کردیم که لهجه عجیبی داشت، البته انگلیسی هم صحبت میکرد.
دانشجویان و طلبه هایی از کشورهای آمریکایی و آفریقایی را همراه داشت. میگفت برای زیارت شهدای دفاع مقدس به همراه دانشجویانی از آمریکای لاتین، کوبا، کلمبیا، برزیل، پرو و آرژانتین به این سفر آمده است.
دوست نداشت مصاحبه کند ولی پس از اصرارهای پیدرپی ما ساعتی را به گپ و گفت نشستیم.
ما هم که از دیدن یک روحانی آرژانتینی به همراه دانشجویانی از کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی خوشحال شده بودیم فرصت را مغتنم شمردیم و پاسخ سؤالات متعدد خودمان را از او گرفتیم.
در ادامه، مشروح گفت و گو با این روحانی بزرگوار آرژانتینی را می خوانید؛
لطفا خودتان را معرفی کنید.
اسم بنده عبدالکریم پاز است و از کشور آرژانتین به ایران آمده ام.
پاز به چه معنی است؟
پاز به زبان اسپانیایی به معنی صلح است.
الان در کجا ساکن هستید؟
من به همراه خانواده ساکن قم هستم، البته رفت و آمد به کشور خودم آرژانتین هم دارم برای تبلیغ به آنجا می روم.
چند سال دارید؟
54 ساله ام.
فرزندانتان هم در ایران هستند؟
بله، فرزندانم به همراه خودم در ایران هستند.
امکان دارد اسامی فرزندان تان را هم بگویید؟
فاطمه، مریم و نورالزهرا اسامی فرزندان من هستند و همراه من در ایران زندگی می کنند.
حاج آقا! چند سال است به ایران آمده اید؟
من در سال (86 میلادی) برای اولین بار به ایران آمدم. حدود یک سال بعد در ایران مستقر شدم و چهار سال و نیم درس دین خواندم و بعد برای تبلیغ به آرژانتین رفتم. خیلی درخواست شد تا من در آنجا بمانم چون نیرو نبود و کسی برای تبلیغ در آنجا حضور نداشت .ایرانی ها یکی دو نفر بودند ولی به خاطر یک توطئه ای که در ساختمان تجاری بوینوس آیرس شده بود و گفته بودند که کار ایرانی هاست آنها را اخراج شان کرده بودند. البته بعدا معلوم شد که دروغ گفته بودند و کار ایرانی ها نبود. خلاصه بعد از 12 سال دوباره به ایران برگشتم و درس را ادامه دادم. الان حدود 9 سال است که من در ایران هستم و درس می خوانم.
در کدام حوزه علمیه مشغول فعالیت هستید؟
جامعة المصطفی در قم.
از کدام شهر آرژانتین آمده اید؟
از پایتخت آرژانتین، بوئنوس آیرس.
در حال حاضر هر چند وقت یک بار برای تبلیغ به آرژانتین سفر می کنید؟
من هر سال به آرژانتین می روم و چند ماهی آنجا هستم.
حاج آقا نظرتان راجع به جنگ ایران و عراق چیست؟
جنگ ایران و عراق در واقع جنگ با کفار و استکبار بود. جنگ با آمریکا بود، شوروی هم آن موقع با آمریکا متحد شده بود و می خواستند انقلاب اسلامی ایران را نابود کنند.
آنها با کودتا نتوانستند انقلاب اسلامی را کنترل کنند و به سمت خودشان ببرند به همین دلیل بود که متوسل به صدام شدند و به او دستور دادند به ایران حمله کند، ولی الحمدلله موفق نشدند و با مقاومت و مجاهدت مردم مسلمان ایران مواجه شدند و ایرانی ها توانستند این توطئه بزرگ را خنثی کنند و الحمدلله پیروز هم شدند.
در حال حاضر انقلاب اسلامی توانسته آرمان های اسلامی خود را حتی به دیگر کشورها همچون لبنان، سوریه، فلسطین، بحرین و خیلی از کشورهای آفریقایی دیگر صادر کند.
الان مسلمانان کشورهای دیگر از مردم ایران الگوبرداری می کنند و آنها را به عنوان الگو گرفتند و یک دردسر بزرگ برای استکبار جهانی هستند.
بخاطر همین است که می گوییم جنگ ایران با استکبار بود. همینطور که اسناد نیز نشان می دهد، مقامات آمریکا بارها با صدام دیدار می کردند و از همه جهت آنها را پشتیبانی میکردند.
آنها حتی در جنگ با ایران نیز نتوانستند انقلاب را سرکوب کنند و اکنون آمریکا و اسرائیل بیشترین ترس و وحشت را از مسلمانان منطقه دارند و ما شاهد این هستیم که انقلاب ایران به کشورهای دیگر نیز صادر شده است و این نشان دهنده پیروزی انقلاب اسلامی در مقابل استکبار است.
جمعیت شیعیان آرژانتین چقدر است؟
جمعیت شیعیان آرژانتین یک چیز معلوم و مشخصی نیست چون ما منبع رسمی نداریم ولی حدود چند هزار نفری می شوند. البته اکثرشان مهاجران لبنانی و سوری هستند که به آنجا آمدهاند.
چه اتفاقی افتاد که به اسلام روی آوردید و به ایران آمدید؟
من خودم مسیحی بودم و از اسلام چیزی نمی دانستم.
مدت چهار سال در مورد ادیان مختلف تحقیق کردم چون به دنبال مسیحیت اصلی بودم. از چند سالگی تحقیقات را شروع کردید؟ از 18 سالگی شروع کردم و تا 22 سالگی تحقیقاتم طول کشید.
من مسیحی بودم و می خواستم مسیحیت اصلی را پیدا کنم، ولی نتوانستم. هر جایی میرفتم قانع نمی شدم.
رفتم سراغ ادیان شرقی، با یکی از شاگردان گاندی آشنا شدم و در مورد هندویسم و بودیسم تحقیق کردم. می گفت باید جامعه را ترک کنیم و برویم در کوه زندگی کنیم و عبادت کنیم، خب این خیلی برای من دلچسب نبود و نپذیرفتم.
در ادامه رفتم فلسفه خواندم، فلسفه غربی یک قسمت خوبی دارد مربوط به یونانی ها، آنها هم فلسفه داشتند و هم عرفان داشتند، یک دید نسبتا توحیدی هم داشتند. ولی خب مثل بودایی ها خوبی هایی که داشتند مربوط به زمان گذشته بود و دیگر برای عصر ما و زمان ما چیزی برای گفتن نداشتند.
من اینها را تا آخر خواندم و حتی کارشناسی اینها را خواندم و تاکنون کمی هم در این خصوص در دانشگاه ها تدریس کرده ام. در آمریکای لاتین هم سفرهای زیادی انجام دادم و تحقیقات مفصلی کردم ولی به نتیجه ای نرسیدم. خلاصه به یک بن بست رسیدم.
از آن پس دعا کردم، خیلی دعا کردم و از خدا خواستم که ما را به راه درست هدایت کند، یک راهی را به من نشان بدهد. من زندگی در جامعه مادی غربی برایم سخت بود.
من آنجا را نمی خواستم و خوشم نمی آمد.
در آن ایام بود که یک کنفرانسی در مورد اسلام برگزار شد و ما به آنجا رفتیم و در آن کنفرانس در خصوص دین اسلام بحث شد.
این کنفرانس در آرژانتین برگزار شد؟
بله. خیلی خوب بود. بحث های در مورد پیغمبر(ص)، حج، کعبه، نماز و ... انجام شد. خب من آنجا جذب شدم.
دیدم در دین اسلام هم منطق هم عرفان و هم معنویت وجود دارد، علاوه بر اینها هم یک دید وسیعی وجود دارد که دین را محدود به زمان نمیکند. البته من آن موقع نمی دانستم پیغمبر(ص) از نسل حضرت ابراهیم بوده است و عین حضرت موسی معجزاتی داشته است و یک مرد الهی است.
از آن موقع به بعد شروع کردم به تحقیق و بررسی و دیدم به به چه دین خوبی است. فکر می کنم حدود یک هفته پس از آن کنفرانس به اسلام ایمان آوردم و مسلمان شدم.
یعنی شما با شرکت در یک کنفرانس و یک هفته تحقیق در مورد اسلام، ایمان آوردید؟
بله، من بعد از آن کنفرانس تحقیق کردم مطالعه کردم، علاوه بر آن دیدم دین اسلام زنده است.
این دین با سایر ادیانی که من دیده بودم فرق می کرد.
من توحید کامل را در اسلام پیدا کردم لذا سریع مسلمان شدم، و خیلی سریع وارد عمل شدم و نماز و روزه وسایر احکام اسلام را عمل کردم و کلا زندگی ام عوض شد.
با این بمباران تبلیغاتی که در آمریکا و غرب علیه اسلام و مسلمانان وجود دارد چطور می شود که شما به این راحتی دین اسلام را قبول می کنید؟
خب به هر حال من حدود چهارسالی در همه این زمینه ها تحقیق کرده بودم و با اوضاع کاملا آشنا بودم. من می دانستم توحید واقعیت دارد و در مورد انبیا مطالعه کرده بودم. اینطور نبود که بی اطلاع باشم و یک دفعه مسلمان شوم.
در آرژانتین مبلغ و روحانی هم حضور داشت؟
موقعی که در ایران انقلاب شد بعضی از شیعیان آرژانتین جمع شدند و نامهای نوشتند به آقایان و مسئولین ایران که حتما یک مبلغ برای ما بفرستید. بالاخره یک مبلغ و سفیر به آرژانتین فرستادند. آن موقع بود که آن مبلغ و سفیر احکام اسلام را به مردم یاد دادند و از آن پس بود که کتاب ها چاپ و ترجمه شد و مردم کمکم آگاه شدند. من هم به آنها ملحق شدم و به مسجد آنها رفتم.
آنجا در کنار درس های فلسفه درس های مقدماتی معروف اسلامی و بعد از آن کمی هم عربی آموختم.
بعد از آن هم درس دانشگاهم را تمام کردم و به ایران آمدم.
شما فرمودید که حدود چند هزار نفر شیعه در آرژانتین زندگی میکنند الان وضعیت شیعیان آرژانتین چگونه است؟
الحمدلله، بعد از انقلاب پیشرفت زیادی در وضعیت شیعیان آرژانتین بوجود آمد، هم فعالیت ها بیشتر شد و هم حجاب رواج بیشتری پیدا کرد. فعالیت ها سازمان یافته تر از قبل شد. الان در آرژانتین ما مدرسه و حسینیه و مسجد داریم.
شما در چند سالگی به ایران آمدید؟
حدودا سه سال بعد از آنکه مسلمان شدم ما را به ایران دعوت کردند. 22 بهمن سال66 بود که به ایران آمدم.
من اولین باری که به ایران آمدم 26 سالم بود.
آن موقع ما را فرستادند جماران و با امام(ره) دیدار کردیم. بعد از آن به مشهد و قم رفتیم.
یک سال بعد از آن هم برای ورود به حوزه اقدام کردم و در آن ایام به حج هم رفتم.
فارسی هم یاد گرفته بودید؟
نه انگلیسی صحبت می کردیم.
از سفری که به حج داشتید تعریف کنید، چه اتفاقاتی افتاد؟
آن سالی که به حج رفتم سالی بود که کشتار حاجی ها اتفاق افتاد. من دیدم که چگونه مسلمان ها را کشتند، دیدم که چطور به مسلمان های ایرانی دروغ بستند. روز بعد از کشتار آمدند گفتند که ایرانی ها میخواستند حجرالاسود را به قم ببرند. چند صد نفر را قتل عام کرده بودند. آن موقع گفتم الحمدلله که جهنم برای چنین آدم هایی خلق شده است. آنها جنایت بزرگی انجام دادند بعد هم دروغ بزرگیتری گفتند و آن دروغ را به ایرانی ها نسبت دادند. یادم هست وقتی با ایرانی ها برای خرید به مغازه میرفتیم، آنها میگفتند برو بیرون! شما آمدهاید اینجا که دزدی کنید. واقعا در آن ایام مظلومیت موج می زد. هم میکشتند و هم به تهمت دزدی میزدند.
این مظلومیتی که تعریف کردید هنوز هم نسبت به ایرانی ها در جهان وجود دارد؟
بله. مظلومیت زیاد است. رسانه های غربی، ایران را به عنوان یک کشور تروریست معرفی میکنند. این البته برای مردم روز به روز دارد روشن میشود که آنها دروغ می گویند، ولی در عین حال هنوز هم خیلی از مردم جهان نمیفهمند چون همه به دنبال حقیقت نیستند اگر همه میفهمیدند که دنیا اینطور نبود. این ها از طریق رسانهها به مردم دروغ می گویند و خودشان را مدافع حقوق بشر معرفی میکنند، الان الحمد الله خیلی ها در جهان متوجه شدند و می فهمند.
بعد از سفر حج به ایران بازگشتید؟
بله، بعد از سفر حج به ایران آمدم و در قم درس خواندن را شروع کردم.
دیدارتان با امام(ره) خصوصی بود یا عمومی؟
خصوصی نبود، یک دیدار عمومی بود در جماران.
بهترین خاطراتی که در ایران دارید مربوط به چه زمانی می شود؟
همان خاطره دیدار با امام(ره) خیلی خوب بود. در مشهد امام رضا(ع) هم خاطرات خیلی خوبی داریم. تا حالا بیست و چند مرتبه به مشهد رفته ایم، هر دفعه که به زیارت امام رضا(ع) می روم بهتر از قبل است و حس خوبی دارم.
نظرتان در مورد حضرت آیت الله خامنهای چیست؟
(سکوت معنی داری می کند و...) ایشان خیلی خوب است، خیلی عالی و خدایی است. در فتنه سال 88 در نماز جمعه ای که ایشان صحبت کردند واقعا برایم عجیب بود. البته دائما بیاناتشان همینگونه است.
رهبر واقعا یک فرد عجیبی هستند، باید قدرشان را بدانیم.
در توصیف مقام معظم رهبری فرمودید که ایشان الهی است آیا این الهی بودن را در جلوه های مختلف پاپ و مسیحیت ندیده اید؟
اصلا قابل مقایسه نیست، مثل مقایسه نور و تاریکی است. پاپ ها دیگر بویی از مسیحیت و حضرت مسیح ندارند. مسیحیت منحرف شده است. این مسیحیتی که در حال حاضر وجود دارد، متاسفانه دچار یک سری تغییرات گسترده شده است که دیگر سنخیتی با مسیحیت اصیل ندارد. حضرت عیسی(ع) پیامش این بود که پیغمبر(ص) دارد می آید. او گفت شما را به آمدن پیغمبر جدید بشارت میدهم. حضرت مسیح گفت که کسی برای برپایی حکومت الهی بعد از من خواهد آمد. همه این قسمت ها را از مسیحیت برداشتند و مسیحیت اصلی دچار تحریفات زیادی شد. حالا می گویند نه اینطور نبوده است و بشارت حضرت عیسی این بوده است که خودش میآید و زمان تمام میشود. اینها میگویند عیسی پسر خداست و برای بخشش گناهان به صلیب کشیده شده است. آنها دیدشان به دنیا هم خیلی منفی است و نسبت به انسان ها خیلی منفینگر هستند. از نظرشان انسان گناه کار است و خودش نمیتواند به هیچ جا برسد.
خب با این دید چه کار می شود کرد؟
شما پاسخ بدهید. این همان کاری است که معاویه و یزید میخواستند با اسلام بکنند ولی نتوانستند. حضرت حسین (ع) جلوی آنها را گرفت و اجازه تحریف کردن را نداد. اسلام را نتوانستند تحریف کنند چون خدا اجازه نداد. این دین تا آخر الزمان و برپایی حکومت الهی توسط حضرت مهدی (عج) میماند. اکنون برپایی حکومت الهی شروع شده و انشالله با آمدن حضرت مهدی (عج) به کمال خواهد رسید.
سراغ موضوع اصلی یعنی سفر راهیان نور برویم، شما الان به همراه دانشجویان و طلبه های خارجی به سفر راهیان نور آمدید، ابتدا برای ما بگویید که چرا در عید نورورز این سفر را انتخاب کردید؟ خدا رو شکر میکنم که توفیق پیدا کردم و در این سفر معنوی حضور پیدا کردم.
من همیشه به دوستان و نزدیکانم توصیه میکنم که اگر فرصتی پیدا کردند آن فرصت را برای شناخت شهدا و راه شهدا صرف کنند. امسال توفیق داشتم که هم قدمگاه و رزمگاه شهدا را زیارت کنم و هم دانشجویان و طلاب جامعه المصطفی را همراهی کنم. امسال در خدمت گروه بودم، برایشان روایت میکردم و در کار ترجمه کمک میکردم. تمام تلاش خود را کردم تا این جوانان بتوانند بهترین استفاده را از این یادمان ها بکنند.
دانشجویان و طلبه هایی که همراهتان هستند از کدام کشورها هستند؟
از آمریکای لاتین، کوبا، کلمبیا، برزیل، پرو، آرژانتین و حتی از کشورهای آفریقای جنوبی مثل سودان و نیجریه و اندونزی هستند.
چند نفر هستید؟
35 نفر برای چندمین بار در این سفر معنوی حضور پیدا می کنید؟ این پنجمین مرتبهای است که من به این یادمان ها میآیم.
سفر راهیان نور برای شما چه دستاوردی داشته است؟
آمدن به این سرزمین ها کمک میکند به اینکه شما راحت تر حماسه های عاشورا را درک کنید. آشنایی با حماسه آفرینی شهدا و چگونگی رفتار آنها و عملیات هایی که انجام دادهاند خیلی میتواند در زندگی شما موثر باشد. شما در اینجا راحت درک میکنید که شهدا چه محبتی به امام حسین(ع) داشتند. کلید موفقیت شهدا در تقوا و خودسازی بوده است و توسل به اینها کمک میکند به اینکه اینها دست ما را بگیرند و کمک کنند و ما را شفاعت کنند. من احساس می کنم که شهدا آدم ها را تک تک دعوت میکنند و شما میبینید که جمعیت راهیان نور هر ساله بیشتر از سال قبل میشود.
معلوم است که شهدا با ما دعوت شدگان کار دارند آنها ما را دعوت کردند پس حتما با ما کار دارند و مهمتر از آن این است که ما خیلی محتاج به شهدا و کمک آنها هستیم.
جوانان دانشجو و طلبهای که از کوبا، کلمبیا، برزیل، پرو و غیره در کاروان شما حضور دارند هم آیا در مورد این سفر چنین نظری دارند؟
همینطور که شهدا واسطه ای بین ما و خدا و ائمه هستند. خب این سفر راهیان نور نیز واسطه ای بین ما و شهداست و این برکات این سفر این است که می تواند ما را به شهدا برساند. رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست.
این دانشجویان هم اینها را می دانند و اعتقاد دارند. ما احساس می کنیم که باید در این سفر بیشتر به شهدا نزدیک بشویم و بیشتر از حماسه آفرینی آنها درس بگیریم. این سفر راهیان نور فرصتی است برای آشنایی بیشتر مردم ایران و حتی شیعیان جهان با حماسه آفرینی ها و مجاهدت های کسانی که در راه خدا از همه چیز خود گذشتند. ان شالله در آینده نزدیک شاهد باشیم که شیعیان از اینگونه مناطق بیشتر بازدید کنند و ببینند که سربازان اسلام در ایران، سوریه، فلسطین و عراق چه مجاهدت هایی انجام داده اند و اکنون شیعیان با چه مشکلاتی مواجه هستند. ما برای شیعیان سوریه، بحرین، عراق و لبنان دعا می کنیم که ان شالله موفق بشوند.
به نظر شما آیا شیعیانی که اکنون در سوریه، بحرین، فلسطین و لبنان در حال جنگ هستند تفاوتی با یکدیگر دارند؟
السابقون السابقون اولئک المقربون- شهدا همه یکی هستند، ایرانی و غیر ایرانی هم ندارد. البته شهدا برای خودشان مراتب دارند. ولی بالاخره هر کسی که توفیق شهادت نصیبش بشود در گروه شهدا محسوب می شود. من احساس می کنم تفاوتی بین شیعانی که اکنون در سوریه به شهادت می رسند با شیعیانی که در لبنان و فلسطین به دست صهیونیست ها شهید می شوند نیست، چون همگی در یک جبهه به دفاع از اسلام و شیعه جان خود را از دست داده اند.
با توجه با اینکه اصلیت شما مربوط به آمریکای لاتین می شود و سالها به مطالعه در مورد ادیان مختلف و همچنین رفتار آمریکاییها و اروپاییها صرف کرده اید و شناخت خوبی در حوزه بدست آوردهاید، بگویید نظرتان در خصوص مذاکرات جمهوری اسلامی ایران با کشورهای 1+5 چیست؟
آیا ایران در این مذاکرات به نتیجه خواهد رسید؟
به نظر من مذاکره بر سر موضوع هسته ای بهانه است و به جایی هم نخواهد رسید.
من فکر نمی کنم موضوعاتی چون مسئله هسته ای جمهوری اسلامی که مورد اختلاف ایران و قدرت های استکباری است بر سر میز مذاکره حل بشود.
اختلافات خیلی عمیق تر از اینهاست. ابرقدرت ها اگر اهل منطق بودند خب حتما با مذاکره، دیالوگ و صحبت این اختلاف نظرها حل می شد ولی وقتی آنها نه قائل به منطق و نه قائل به بحث و گفتوگو هستند، خب معلوم است دیگر.
چیزی که این مذاکرات به مردم جهان ثابت کرد این بود که تمام ادعاهای که ابرقدرت ها در مورد ایران می گفتند و مطرح می کردند که اسلام و جمهوری اسلامی اهل منطق و گفتگو نیست در عمل نشان داده شد که دروغ بوده است. آمریکا که نمی آید با یک کشور جهان سومی بر سر میز مذاکره چانه بزند، هیچ وقت چنین کاری نمی کند ولی وقتی شما می بینید که الان با ایران مذاکره می کند معلوم است که مجبور شده است.
چون طرف مقابل او که ایران باشد قدرت دارد بخاطر همین آمریکا مجبور است پای میز مذاکره بنشیند.
آخرین سوالم را اجازه بدهید به فوتبال اختصاص بدهم، در جام جهانی ایران و آرژانتین در یک گروه قرار گرفته اند، دوست دارید کدام تیم پیروز مسابقه باشد؟
(با خنده) شما ایرانی ها در دین اول هستید و دین درجه یک را دارید، اجازه بدهید فوتبال به آرژانتینی ها برسد.