به گزارش سرویس مقاومت راهیان نور، «عادل عون» که به دلیل فعالیتهای چریکیاش در مصر به حاج «ابو یاسر» لقب گرفته است، در گفتوگویی اختصاصی، به بیان خاطراتش از شهید چمران و فعالیتهای انقلابی، علمی و چریکی این مجاهد عارف در لبنان و ایران پرداخت و گفت: من با دکتر چمران زمانی که در مصر دورههای چریکی را میگذراندم آشنا شدم. در آن زمان دکتر چمران در کشور آمریکا بر روی پروژه «آپولو۱۱» کار میکرد. او توانسته بود با گفتن این جمله که از کار خسته شده است به کشور مصر بیاید و دورههای چریکی را بگذراند. از آغاز دوره که در سال ۱۹۶۹ بود به مدت ۹ ماه در کنار شهید چمران بودم. در آن زمان به دلیل علاقهاش به «جمال عدالناصر» که یک انسان انقلابی بود، «ابوجمال» لقب گرفته بود و تا انتهای این دوره ما نام حقیقی یکدیگر را ندانستیم. بعد از پایان یافتن این دوره چریکی شهید چمران به آمریکا بازگشت و من نیز به لبنان رفتم.
ماجرای آشنایی مصطفی چمران با امام موسی صدر
دو سال پس از این ماجرا امام موسی صدر اولین مدرسه فنی و حرفهای را برای آموزش محرومین و شیعیان لبنان تأسیس کرد. ایشان در ابتدا فردی برای مدیریت هنرستان تعیین کرد اما به دلیل رفتار نادرست این مدیر با هنرآموزان هنرستان، شخص دیگری را جایگزین او کرد. فردی که جایگزین این مدیر شد نیز نتوانست به خوبی هنرستان را هدایت کند تا اینکه در فرانسه با «مهندس مهدی بازرگان» دیداری داشتند و این موضوع سوء مدیریت هنرستان را برای مهندس تعریف میکند. امام موسی صدر در همین دیدار به مهندس بازرگان خاطرنشان میکند که من دنبال مدیری تحصیل کرده و مؤمن میگردم تا بتواند دانشآموزانی عالم و ماهر را تربیت کند. برای من کسب علم بیشتر از اخذ مدرک ارزش دارد.»
مهندس بازرگان نیز به امام موسی صدر میگوید:«من مصطفی چمران را به شما معرفی میکنم. او یکی از دانشمندانی است که در معتبرترین دانشگاه آمریکا علوم فیزیک خوانده و انسانی بسیار مؤمن و متعهد است. اگر ایشان پیش شما آمد هرگز او را از دست ندهید و قدرش را بدانید.» امام موسی صدر تصمیم میگیرد که چمران به مدیریت هنرستان صنعتی جبل عامل را عهدهدار شود به همین دلیل برای او در آمریکا دعوتنامه میفرستد.
هنگامی که این نامه به دست چمران میرسد با امام خمینی برای کسب تکلیف مکاتبه میکند. امام نیز در نامهای به چمران میگوید: «امام موسی صدر بهترین و بارزترین انسان برای انتشار دین اسلام است.» پس از پاسخ مثبت شهید چمران به دعوت امام صدر، ایشان از من خواست تا با در دست داشتن تابلویی که نام مصطفی چمران روی آن نوشته شده است در فرودگاه به استقبال دکتر بروم.
وقتی چمران را دیدم متعجب شدم!
هنگامی که شهید چمران را دیدم بسیار متعجب شدم چرا که او با دیدن آن تابلو پیش من آمد و گفت: «من مصطفی چمران هستم.» من فقط نام سازمانی او که «ابوجمال» بود را میدانستم. سپس همدیگر را به آغوش کشیدیم و او به انگلیسی به من گفت:«oh my brother» (اوه برادر من.) به همراه یکدیگر نزد امام موسی صدر رفتیم و او گفت: مدیریت مدرسه صنعتی جبل عامل را دکتر مصطفی چمران عهدهدار شده است و تو (ابویاسر) ناظم این هنرستان هستی. امام موسی صدر قصد داشت ما را به یکدیگر معرفی کند که من به ایشان گفتم که «ابوجمال» یکی از بهترین دوستان من در دوران حضورم برای گذراندن دوره چریکی در مصر بوده است. امام موسی صدر نیز در ادامه سخنان من گفت: «پس این خیری است تا کارها را به خوبی به پیش ببریم.»
چمران مدیریت این مدرسه صنعتی را که دارای بیش از ۵۰۰ دانشآموز از تمامی طایفههای لبنان، فقیران، یتیمان و مستمندان که بیشتر آنها از شیعیان بودند را با سه شعار «عشق، ایمان و کار» عهدهدار شد و معتقد بود که هیچ گاه نمیتوان میان این سه مؤلفه جدایی انداخت. این شعار باعث شده بود تا میان تمام شاگردان وحدت، به وجود آید. دانشآموزان در این هنرستان به صورت رایگان تحصیل میکردند و مخارج آنها نیز از طریق امام موسی صدر و فعالیتهای او تآمین میشد. در آن زمان تنها هنرستانی که نماز جمعه را برگزار کرد «هنرستان صنعتی جبل عامل» بود و شهید چمران عامل برپایی نماز جمعه بود.
سرنوشت شاگردان لبنانی مصطفی چمران
چمران معتقد بود که اگر انسان، ایمان به انجام کاری داشته باشد و خالصانه با توکل بر خدا برای تحقق آن گام بردارد میتواند به بهترین صورت آن را انجام دهد. اگر بخواهیم اکنون نتیجه فعالیت شهید چمران و امام موسی صدر را بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که بیشتر دانشآموزان هنرستانی که شهید چمران مدیریت آن را بر عهده داشت از بزرگان حزبالله، نمایندگان مجلس لبنان و وزیران این کشور هستند.
مصطفی چمران و هنرجویان هنرستان جبل عامل
شهید چمران علاوه بر آموزشهای علمی،معتقد بود که باید دانشآموزان آموزشهای نظامی را هم فرا بگیرند تا بتوانند علیه اسرائیل که شر مطلق منطقه است بجنگند. به همین خاطر علاوه بر کسب علم به آنها آموزش نظامی نیز میآموخت. ۳۰۰ تن از دانشآموزان این هنرستان در راه مبارزه با اسرائیل به شهادت رسیدند و ۴۰ نفر از دانشآموزان این مدرسه اکنون از اساتید برتر در لبنان به شمار میروند.
شهید چمران برای جهاد و مبارزه همیشه پیشرو بود و الگوی او در این میدان رسول اکرم (ص)، امیرالمومنین(ع)، امام حسین(ع)، و ائمه بودند و به ما میگفت که «من جهاد و جنگیدن را از رسول اکرم (ص) و امیرالمومنین(ع)،آموختهام چرا که آنها همیشه در خط مقدم با دشمن مبارزه میکردند. من نیز باید همانند آنها در کنار رزمندگان و سربازان در خط مقدم باشم و آنها را فرماندهی کنم.»
مصطفی چمران و مدیریت نظامی شاخه «أمل»
درمدت ۱۰ سالی که در تمامی لحظات در کنار شهید چمران حضور داشتم هیچگاه او را تنها نگذاشتم. مدیریت نظامی شاخه «أمل» بر عهده او واگذار شده بود. باید بگویم شهید چمران شجاعت، جسارت و ایمانی غیرقابل وصف داشت. پیش از آنکه برای انجام عملیاتی اقدام کند تمام ابعاد عملیات را به دقت تجزیه و تحلیل و سپس آن را روی نقشه برای مبارزین تشریح میکرد. حرفهای ما را میشنید و آن را ارزیابی میکرد. سپس تصمیم میگرفت که آیا شدنی است یا اینکه باید در وقت دیگری عملی شود. رزمندگان نیز هیچگاه روی حرف ایشان حرف نمیزدند چرا که ایمان کامل به او داشتند.
شهید چمران معتقد بود همیشه باید کسی حضور داشته باشد تا در دهن دشمن بزند به همین خاطر با به کار بردن تاکتیک و تکنیکهای خاص سنگینترین ضربات را به دشمن میزد. عملیاتها را به گونهای پیش میبرد تا مشکلی به وجود نیاید. او با وارستگی و برجستگیهایش در رهبری نیروها توانست نقش اساسیای را در پایهگذاری جنبش محرومین و حرکت مقاومت لبنان ایفا کند.
شهید چمران با بهرهگیری از فرمودههای امام موسی صدر، مقاومت لبنان را رهبری میکرد و معتقد بود تنها چیزی که میتواند شجاعت و ایستادگی را در مقابل دشمن ایجاد کند بهرهگیری از آموزههای اسلامی ناب و الگویی همچون امام حسین(ع) است.
به یاد میآورم پنج ماه از ربودن امام موسی صدر در لیبی به دست قذافی میگذشت. شهید چمران دو دغدغه بسیار مهم داشت. اولین دغدغهاش پیگیری وضعیت امام موسی صدر و آزادی او بود و دیگری به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی ایران. در آن روزها تقریبا دو ماه به پیروزی انقلاب اسلامی ایران مانده بود. در این باره باید بگویم امام موسی صدر مکاتبات فراوانی با امام خمینی (ره) داشت و برخی از مبارزین انقلاب ایران با بستری که امام صدر فراهم کرده بود برای گذراندن دورههای نظامی به لبنان میآمدند و شهید چمران به دلیل عشق به ولایت امام خمینی آنها را آموزش میداد. امام موسی صدر معتقد بود که پیروزی انقلاب اسلامی ایران برای تمامی آزادگان جهان میتواند الگو باشد و یک پشتیبانی قوی برای مقاومت فلسطین خواهد بود. این گونه نیز شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی سفارت اسرائیل در ایران بسته شد و در آن پرچم فلسطین به اهتزاز درآمد.
علاقه و دلبستگی شهید چمران به امام خمینی (ره) تا حدی بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به همراه کابینهای ۲۰۰ نفره برای تبریک گفتن به امام به ایران آمد. امام خمینی نیز خطاب به این کابینه گفت: «شما بهترین هدیه دنیا را به من، مردم ایران و انقلاب اسلامی دادید.» علاقه و دلبستگی میان امام خمینی و شهید چمران به صورتی پنهان و رازگونه بود. آنها نسبت به هم علاقه قلبی دوطرفهای داشتند.
امام خمینی (ره) همیشه به مردم عنوان میکرد که همانند شهید چمران زندگی کنید چرا که او حقیقت را دریافته بود و به همین دلیل نیز به شهادت رسید. ایشان به دلیل شجاعت و ایمانی که شهید چمران در غائله کردستان و آزادسازی پاوه از خود بروز داده بود به شهید چمران لقب «حمزه زمان» را داده بودند.همچنین امام موسی صدر نیز هنگام حضور شهید چمران در لبنان لقب «سرباز گمنام» را به وی داده بود و معتقد بود تاکنون کسی نتوانسته است ارزش و جایگاه شهید چمران را درک کند. امام موسی صدر و شهید دکتر مصطفی چمران یک روح در دو بدن بودند.
همچنین امام موسی صدر نیز هنگام حضور شهید چمران در لبنان لقب «سرباز گمنام» را به او داده بود و معتقد بود تاکنون کسی نتوانسته است ارزش و جایگاه شهید چمران را درک کند. امام موسی صدر و شهید دکتر مصطفی چمران یک روح در دو بدن بودند.
نقش مستشاری شهید چمران و تقاضای جمال عبدالناصر از او
زمانی که چمران در «دهلاویه» به شهادت رسید بسیار ناراحت بودیم چرا که علاوه بر ربودن امام موسی صدر (که روزی باز خواهد گشت) باید درد و رنج بزرگ فقدان شهید چمران را هم تحمل میکردیم .همیشه من و همراهانم در لبنان که در کنار شهید چمران بودیم با خود فکر میکردیم که چگونه میشد او را در لبنان، کنار خود نگاه میداشتیم. شخصیت چمران با دیگر انسانها تفاوت داشت. او به دنبال پست و مقام و یا جایگاه مادی نبود و تمام اعمالش در راه خدا و برای به دست آوردن رضایت خداوند بود. او همیشه به ما میگفت: «برای من شرافت است که خاک پای فقرا و محرومین باشم تا اینکه همانند تاجی برسر سلاطین جا بگیرم.» افرادی همچون «جمال عبدالناصر»(دومین رئیس جمهور مصر) و «ابوعمار»(یاسر عرفات رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین) خواستار حضور شهید چمران در کنار خود بودند و حتی جمال عبدالناصر به او گفته بود که نزد من بیا و مستشار وزیر دفاع من باش.
شهید چمران در لبنان بارها با کمترین امکانات توانست ابتکارات منحصر به فردی را در تمامی ابعاد خلق کند. به عنوان مثال میتوان به ساخت «خمپاره ۶۰» اشاره کرد. یکی از مواد اصلی برای پرتاب این خمپاره «میکروکُروم» بود که تنها در کشورهای بزرگ صنعتی تولید میشد. او توانسته بود با بکار گیری این ماده برد خمپاره را از ۵۰۰ متر به ۷۵۰ متر ارتقا دهد. همچنین بررسی کرده بود که لوله آن تنها توان پرتاب سه خمپاره را دارد و پس از آن مانند پوست موز قاچ خواهد خورد. بنابراین در هنگام آزمایش آن به ما دستور داد که آن را از فاصلهای دور با بستن طنابی به خمپاره و هدایت آن در لوله عمل کنیم. پیشبینی شهید چمران درست از آب درآمد و با پرتاب سومین خمپاره همین گونه شد.
هنگامی که دستنوشتههای شهید چمران را چه در لبنان و چه در ایران مطالعه میکنیم متوجه میشویم که او در عین حال که یک مبارز بود، عارف نیز بوده است. او در برخی از دستنوشتههایش از دست، پا و دیگر اعضا و جوارح بدنش تشکر میکند که او را در جهاد و دیگر میدانها یاری میکنند و به آنها میگوید که روزی این سختیها به پایان خواهد رسید. اگر کسی میخواهد از حق و کرامت انسانی دفاع کند باید همانند شهید چمران عمل کند.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/