کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

روایت شهادت دکتر چمران از زبان برادر

19 اسفند 1394 ساعت 21:28

دهلاویه- خبرنگار جهاد رسانه‌ای شهید رهبر- مهندس مهدی چمران، رئیس شورای عالی استان‌ها و رئیس شورای شهر تهران نحوه شهادت برادرش دکتر مصطفی چمران را در روستای دهلاویه سوسنگرد شرح داد.



به گزارش خبرنگار راهیان نور
، مهندس مهدی چمران، رئیس شورای عالی استان‌ها و رئیس شورای شهر تهران که به استان خوزستان سفر کرده است به روستای دهلاویه سوسنگرد رفت و محل شهادت دکتر مصطفی چمران را زیارت کرد.

مهندس چمران در این آئین به بیان نحوه شهادت برادر شهیدش پرداخت و گفت: در سحرگاه سی ‏و یكم خردادماه سال ۱۳۶۰، ایرج رستمی، فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دكتر چمران به شدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود.

وی افزود: غمی مرموز همه رزمندگان ستاد، به خصوص رزمندگان و دوستان شهید رستمی را فرا گرفته بود. دوستان صمیمی او می‏ گریستند و گروهی دیگر مبهوت فقط به هم می ‏نگریستند. از در و دیوار، ‌از جبهه و شهر، بوی مرگ و نسیم شهادت می‏ وزید و گویی همه در سكوتی مرگبار منتظر حادثه ‏ای بزرگ و زلزله ‏ای وحشتناك بودند.

رئیس شورای شهر تهران ادامه داد: شهید چمران، یكی دیگر از فرماندهانش را احضار كرد و خود او را به جبهه برد تا در دهلاویه به جای رستمی معرفی كند و در لحظة حركت وی، یكی از رزمندگان با سادگی و زیبایی گفت: «همانند روز عاشورا كه یكایك یاران حسین(ع) به شهادت رسیدند، عباس علمدار او (رستمی) هم به شهادت رسید و اینك خود او همانند ظهر عاشورای حسین(ع) آمادة حركت به جبهه است.»

وی اضافه کرد: همة‌ اطرافیانش هنگام خروج از ستاد با او وداع كردند و با نگاه‏ های اندوه‏ بار تا آنجا كه چشم می‏دید و گوش می‎‏شنید، او و همراهانش را دنبال می‏كردند و غمی مرموز و تلخ بر دلشان سنگینی می‏كرد.

این رزمنده دفاع مقدس گفت: دكتر چمران، شب قبل در آخرین جلسة مشورتی ستاد، یارانش را با وصایای بی‏ سابقه ‏ای نصیحت كرده بود و خدا می‏داند كه در پس چهرة ساكت و آرام ملكوتی او چه غوغا و چه شور و هیجانی از شوق رهایی، رستن از غم و رنج‏ ها، شنیدن دروغ و تهمت‏ ها و دم‏ برنیاوردن‏ ها و از شوق شهادت برپا بود.
چه بسیار یاران باوفای او به شهادت رسیده بودند و اینك او خود به قربانگاه می‏رفت.
سال‏ها یاران و تربیت‏ شدگان عزیزش در مقابل چشمانش و در كنارش شهید شدند و او آنها را بر دوش گرفت و خود در اشتیاق شهادت سوخت، ولی خدای بزرگ او را در این آزمایش ‏های سخت محك می‏زد و می ‏آزمود، او را هر چه بیشتر می‏ گداخت و روحش را صیقل می‏داد تا قربانی عالی تری از خاكیان را به ملائك معرفی نماید و بگوید: انی اعلم مالاتعلمون. «من چیزهایی می‏دانم كه شما نمی‏ دانید.»

مهندس چمران خاطرنشان کرد: به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه مرحوم آیت ‏الله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات كرد. برای آخرین‏ بار یكدیگر را بوسیدند و باز هم به حركت ادامه داد تا به قربانگاه رسید. همة رزمندگان را در كانالی پشت دهلاویه جمع كرد، شهادت فرمانده‏شان، ایرج رستمی را به آنها تبریك و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پرنور و چهره ‏ای نورانی و دلی مالامال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار، گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، می‏برد.
خداوند ثابت كرد كه او را دوست می‏ دارد و چه زود او را به سوی خود فراخواند.»

وی در ادامه یادآور شد: سخنش تمام شد، با همة رزمندگان خداحافظی و دیده ‏بوسی كرد، به همة سنگرها سركشی کرد و در خط مقدم، در نزدیك‏ترین نقطه به دشمن، پشت خاكریزی ایستاد و به رزمندگان تأكید كرد كه از این نقطه كه او هست، دیگر كسی جلوتر نرود، چون دشمن به خوبی با چشم غیرمسلح دیده می ‏شد و مطمئناً دشمن هم آنها را دیده بود.

رئیس شورای عالی استان‌ها بیان کرد: آتش خمپاره كه از اولین ساعات بامداد شروع شده بود و علاوه بر رستمی قربانی ‏های دیگری نیز گرفت، باریدن گرفت و دكتر چمران دستور داد رزمندگان به سرعت از كنارش متفرق شوند و از هم فاصله بگیرند.
یارانش از او فاصله گرفتند و هر یك در گودالی مات و مبهوت در انتظار حادثه‏ ای جانكاه بودند كه خمپاره‏ ها در اطراف او به زمین خورد و با اصابت یكی از خمپاره‏ های صدامیان، یكی از نمونه ‏های كامل انسانی كه مایة‌ مباهات خداوند است، یكی از شاگردان متواضع علی(ع) و حسین(ع)، یكی از عارفان سالك راه حق و حقیقت و یكی از ارزشمندترین انسان‏ های علی‏ گونه و یكی از یاران با وفای امام ‏خمینی(ره) از دیار ما رخت بربست و به ملكوت اعلی پیوست.

به گفته وی، تركش خمپارة دشمن به پشت سر دكتر چمران اصابت كرد و تركش‏ های دیگر صورت و سینة دو یارش را كه در كنارش ایستاده بودند، شكافت و فریاد و شیون رزمندگان، دوستان و برادران باوفایش به آسمان برخاست. او را به سرعت به آمبولانس رساندند. خون از سرش جاری بود و چهرة ملكوتی و متبسم و در عین‏ حال متین و محكم و موقر آغشته به خاك و خونش، با آن كه عمیقاً سخن‏ ها داشت، ولی ظاهراً دیگر با كسی سخن نگفت و به كسی نگان نكرد. شاید در آن اوقات، همان طوری كه خود آرزو كرده بود، حسین(ع) بر بالینش بود و او از عشق دیدار حسین(ع) و رستن از این دنیای پر از درد و پیوستن به روح، به زیبایی، به ملكوت اعلی و به دیار مصفای شهیدان، فرصت نگاهی و سخنی با ما خاكیان را نداشت.

چمران اظهار کرد: در بیمارستان سوسنگرد كه بعدها به نام شهید دكتر چمران نامیده شد، كمك‏ های اولیه انجام شد و آمبولانس به طرف اهواز شتافت، ولی افسوس كه فقط جسم بی‏جانش به اهواز رسید و روح او سبكبال و با كفنی خونین كه لباس رزم او بود، به دیار ملكوتیان و به نزد خدای خویش پرواز كرد و ندای پروردگار را لبیك گفت كه: «ارجعی الی ربك راضیه مرضیه»

رئیس شورای عالی استان‌ها گفت: از شهادت انسان‏ ساز سردار پرافتخار اسلام، این فرزند هجرت و جهاد و شهادت و اسوه حركت و مقاومت، نه تنها مردم اهواز و خوزستان بلكه امت مسلمان ایران و شیعیان محروم لبنان به پا خواستند و حتی ملل مستضعف و زاده دنیا غرق در حسرت و ماتم شدند.

انتهای پیام/


کد مطلب: 6360

آدرس مطلب :
http://www.rahianenoor.com/fa/interview/6360/روایت-شهادت-دکتر-چمران-زبان-برادر

راهيان نور
  http://www.rahianenoor.com