به گزارش خبرنگار راهیان نور، مهندس مهدی چمران، رئیس شورای عالی استانها و رئیس شورای شهر تهران که به استان خوزستان سفر کرده است به روستای دهلاویه سوسنگرد رفت و محل شهادت دکتر مصطفی چمران را زیارت کرد.
مهندس چمران در این آئین به بیان نحوه شهادت برادر شهیدش پرداخت و گفت: در سحرگاه سی و یكم خردادماه سال ۱۳۶۰، ایرج رستمی، فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دكتر چمران به شدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود.
وی افزود: غمی مرموز همه رزمندگان ستاد، به خصوص رزمندگان و دوستان شهید رستمی را فرا گرفته بود. دوستان صمیمی او می گریستند و گروهی دیگر مبهوت فقط به هم می نگریستند. از در و دیوار، از جبهه و شهر، بوی مرگ و نسیم شهادت می وزید و گویی همه در سكوتی مرگبار منتظر حادثه ای بزرگ و زلزله ای وحشتناك بودند.
رئیس شورای شهر تهران ادامه داد: شهید چمران، یكی دیگر از فرماندهانش را احضار كرد و خود او را به جبهه برد تا در دهلاویه به جای رستمی معرفی كند و در لحظة حركت وی، یكی از رزمندگان با سادگی و زیبایی گفت: «همانند روز عاشورا كه یكایك یاران حسین(ع) به شهادت رسیدند، عباس علمدار او (رستمی) هم به شهادت رسید و اینك خود او همانند ظهر عاشورای حسین(ع) آمادة حركت به جبهه است.»
وی اضافه کرد: همة اطرافیانش هنگام خروج از ستاد با او وداع كردند و با نگاه های اندوه بار تا آنجا كه چشم میدید و گوش میشنید، او و همراهانش را دنبال میكردند و غمی مرموز و تلخ بر دلشان سنگینی میكرد.
این رزمنده دفاع مقدس گفت: دكتر چمران، شب قبل در آخرین جلسة مشورتی ستاد، یارانش را با وصایای بی سابقه ای نصیحت كرده بود و خدا میداند كه در پس چهرة ساكت و آرام ملكوتی او چه غوغا و چه شور و هیجانی از شوق رهایی، رستن از غم و رنج ها، شنیدن دروغ و تهمت ها و دم برنیاوردن ها و از شوق شهادت برپا بود.
چه بسیار یاران باوفای او به شهادت رسیده بودند و اینك او خود به قربانگاه میرفت.
سالها یاران و تربیت شدگان عزیزش در مقابل چشمانش و در كنارش شهید شدند و او آنها را بر دوش گرفت و خود در اشتیاق شهادت سوخت، ولی خدای بزرگ او را در این آزمایش های سخت محك میزد و می آزمود، او را هر چه بیشتر می گداخت و روحش را صیقل میداد تا قربانی عالی تری از خاكیان را به ملائك معرفی نماید و بگوید: انی اعلم مالاتعلمون. «من چیزهایی میدانم كه شما نمی دانید.»
مهندس چمران خاطرنشان کرد: به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه مرحوم آیت الله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات كرد. برای آخرین بار یكدیگر را بوسیدند و باز هم به حركت ادامه داد تا به قربانگاه رسید. همة رزمندگان را در كانالی پشت دهلاویه جمع كرد، شهادت فرماندهشان، ایرج رستمی را به آنها تبریك و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پرنور و چهره ای نورانی و دلی مالامال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار، گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، میبرد.
خداوند ثابت كرد كه او را دوست می دارد و چه زود او را به سوی خود فراخواند.»
وی در ادامه یادآور شد: سخنش تمام شد، با همة رزمندگان خداحافظی و دیده بوسی كرد، به همة سنگرها سركشی کرد و در خط مقدم، در نزدیكترین نقطه به دشمن، پشت خاكریزی ایستاد و به رزمندگان تأكید كرد كه از این نقطه كه او هست، دیگر كسی جلوتر نرود، چون دشمن به خوبی با چشم غیرمسلح دیده می شد و مطمئناً دشمن هم آنها را دیده بود.
رئیس شورای عالی استانها بیان کرد: آتش خمپاره كه از اولین ساعات بامداد شروع شده بود و علاوه بر رستمی قربانی های دیگری نیز گرفت، باریدن گرفت و دكتر چمران دستور داد رزمندگان به سرعت از كنارش متفرق شوند و از هم فاصله بگیرند.
یارانش از او فاصله گرفتند و هر یك در گودالی مات و مبهوت در انتظار حادثه ای جانكاه بودند كه خمپاره ها در اطراف او به زمین خورد و با اصابت یكی از خمپاره های صدامیان، یكی از نمونه های كامل انسانی كه مایة مباهات خداوند است، یكی از شاگردان متواضع علی(ع) و حسین(ع)، یكی از عارفان سالك راه حق و حقیقت و یكی از ارزشمندترین انسان های علی گونه و یكی از یاران با وفای امام خمینی(ره) از دیار ما رخت بربست و به ملكوت اعلی پیوست.
به گفته وی، تركش خمپارة دشمن به پشت سر دكتر چمران اصابت كرد و تركش های دیگر صورت و سینة دو یارش را كه در كنارش ایستاده بودند، شكافت و فریاد و شیون رزمندگان، دوستان و برادران باوفایش به آسمان برخاست. او را به سرعت به آمبولانس رساندند. خون از سرش جاری بود و چهرة ملكوتی و متبسم و در عین حال متین و محكم و موقر آغشته به خاك و خونش، با آن كه عمیقاً سخن ها داشت، ولی ظاهراً دیگر با كسی سخن نگفت و به كسی نگان نكرد. شاید در آن اوقات، همان طوری كه خود آرزو كرده بود، حسین(ع) بر بالینش بود و او از عشق دیدار حسین(ع) و رستن از این دنیای پر از درد و پیوستن به روح، به زیبایی، به ملكوت اعلی و به دیار مصفای شهیدان، فرصت نگاهی و سخنی با ما خاكیان را نداشت.
چمران اظهار کرد: در بیمارستان سوسنگرد كه بعدها به نام شهید دكتر چمران نامیده شد، كمك های اولیه انجام شد و آمبولانس به طرف اهواز شتافت، ولی افسوس كه فقط جسم بیجانش به اهواز رسید و روح او سبكبال و با كفنی خونین كه لباس رزم او بود، به دیار ملكوتیان و به نزد خدای خویش پرواز كرد و ندای پروردگار را لبیك گفت كه: «ارجعی الی ربك راضیه مرضیه»
رئیس شورای عالی استانها گفت: از شهادت انسان ساز سردار پرافتخار اسلام، این فرزند هجرت و جهاد و شهادت و اسوه حركت و مقاومت، نه تنها مردم اهواز و خوزستان بلكه امت مسلمان ایران و شیعیان محروم لبنان به پا خواستند و حتی ملل مستضعف و زاده دنیا غرق در حسرت و ماتم شدند.
انتهای پیام/