کاری از مرکز آفرینش های هنری راهیان نور؛
داستان مصور | جدال نفس (قسمت دوم)
برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم
هنرمند: سرکار خانم طیوب
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم
شکستن نفس
... پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی لباس ها را داخل کیسه پلاستیکی ریخته بود!
از آن روز به بعد اینگونه به باشگاه می آمد!
بچه ها می گفتند: بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟!
ما باشگاه می یایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فرم، آخه این چه لباسهائیه که می پوشی؟!
ابراهیم به حرفهای آنها اهمیت نمی داد. به دوستانش هم توصیه می کرد که:
اگر ورزش برای خدا باشد، میشه عبادت. اما اگر به هر نیت دیگه ای باشه ضرر می کنین.