تاریخ انتشار
دوشنبه ۷ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۲۲
کد مطلب : ۹۴۳۱
سروده امام خامنه ای درباره کربلای شلمچه
این منطقه در ۱ مهر ۱۳۵۹ به اشغال دشمن درآمد و در عملیات کربلای ۵ در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۶۵ آزاد شد. در طول جنگ منطقه شلمچه صحنه عملیاتهای بیت المقدس، رمضان، پشتیبانی والفجر ۸، کربلای ۴، ۵، ۸ و بیت المقدس بود.
یادمان شهدای شلمچه در یک کیلومتری شمال گمرک خرمشهر و پاسگاه شلمچه و در نزدیکی محل تلاقی جاده امام رضا (ع) و جاده شهید کاظمی قرار دارد. این یادمان با حضور مقام معظم رهبری در هشتم فروردین ماه سال ۱۳۷۸ قرار اجرایی آن بسته شد و نهایتا بوسیله آستان قدس رضوی ساخته شد. پیکر هشت تن از شهدای گمنام نیز در آن به خاک سپرده شده است.
بیانات امام خامنه ای (حفظه الله)
مقام معظم رهبری در تاریخ هشتم فروردین ماه سال ۱۳۷۸ در منطقه شلمچه و در جمع زائران راهیان نور در بیاناتی کوتاه فرمودند:
امروز شرکت من در مجموعه زائران خاک خونین شلمچه، برای بزرگداشت یاد و نام شهیدان عزیز و مردان بزرگی است که با خون خود، با عزم و اراده خود، نام شلمچه و خرمشهر و خوزستان و ایران را در تاریخ بلند کردند.
ملت ایران در دوره معاصر، هر چه عظمت در دنیا دارد، به برکت خون رزمندگانی است که در این سرزمینهای خونین، حضور پیدا کردند و جان، سلامت و جوانی خود را برای اسلام، ملت و میهنشان در طبق اخلاص گذاشتند و تقدیم کردند.
ایران، امروز هر چه دارد و در آینده هر چه به دست بیاورد اگر این شهدایی که شلمچله، یادگار آنها و این بیابانهای خونین، حامل نشانههای آنها است، نبودند، امروز در این کشور، از استقلال ملی، از شرف ملت، از اسلام و از هیچ چیز ایرانی، نشانه برجستهای نبود؛ اینها در مقابل دشمن مهاجمی که بدون کمترین ملاحظهای به مرزهای جغرافیایی و مرزهای ملی و مرزهای اعتقادی حمله کردن بودند ایستادند.
من این سرزمین را یک سرزمین مقدس میدانم. اینجا نقطهای است که ملائکه الهی که شاهد فداکاری مخلصانه این شهدای عزیز بودند. به اینجا تبرک میجویند. متعلق به هر کسی است که دلش برای اسلام و برای قرآن میتپید. اینجا متعلق به همه ملت ایران است.
شعر مقام معظم رهبری درباره شلمچه
شعر مقام معظم رهبری درباره شلمچه
ز آه سینه سوزان ترانه میسازم
چو نی ز مایه جان این فسانه میسازم
به غمگساری یاران چو شمع میسوزم
برای اشک دمادم بهانه میسازم
پر نسیم به خوناب اشک میشویم
پیامی از دل خونین روانه میسازم
نمیکنم دل از این عرصه شقایق فام
کنار لاله رخان آشیانه میسازم
در آستان به خون خفتگان وادی عشق
بزون ز عالم اسباب، خانه میسازم
چو شمع بر سر هر کشته میگذارم جان
ز یک شراره هزارن زبانه میسازم
ز پارههای دل من شلوچه رنگین است
سخن چو بلبل از آن عاشقانه میسازم
سر و تن و دل و جان به خاک میفکنم
برای قبر تو چندین نشانه میسازم
کشم به لجه شوریدگی بساط «امین»
کنون که رخت سفر چون کرانه میسازم
انتهای پیام/