کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

به مناسبت سالروز میلاد امام رئوف:

ای آفتاب طوس، همه چشم‌های دنیا تاروپود فرش راهت!

محسن توکلی

2 مرداد 1397 ساعت 16:35

سنندج_ جهادرسانه ای شهید رهبر- حرمت غرق سرود و ضریحت غرق اجابت شده، کبوتر دل، نامه تبریک میلاد تو را با خود آورده و گرد گنبد و گلدسته‌هایت می‌گرداند. ای آفتاب طوس! همه چشم‌های دنیا، تاروپود فرش راهت!


سلام بر تو ای هشتمین مهربانی خدا در زمین! سلام بر تو ای ضامن غریب‌ترین مسافران! سلام بر تو ای روشن‌ترین ستاره رضایت! ای بارانی‌ترین اتفاق ایران! ای برکت محض! ای زیارتگاه دل‌های بی‌قرار! سلام بر تو که بهانه‌ی طلوع آفتابی! بی‌جهت نیست که آفتاب از شرق می‌آید، که شرق منزلگاه توست.

مولاجان! بهت زمان شکست و زمین‌بر شادمانی نشست، نسیم به رقص درآمد و آفتاب جهان فروز، تابیدن گرفت، آسمان شکاف برداشت و زمین در سیال طلایی نور، فرورفت و مهر تابان شما به درخشش درآمد و با هودجی از نور بر زمین آمدی. 

نوازش گام‌های مهربانتان، بغض انتظار را به گریه شوق بدل کرد و در نگاه نخست، همه در عمق چشمان هاشمی‌ات، غرق شدند و به طوفان مژدگان تو، همه سرها به باد رفت. 

آمدی و طلسم همه پروانه‌های عاشق را شکست و گریه شمع را به قیمت همه اقیانوس‌ها خرید، دسته‌های گل را هدیه آیینه‌ها کرد و دریک کلمه، عشق را معنی نمود.
 
ای ضامن آهوان غریب، ای همدم جان‌ها! ای صیاد آهوی دل‌های رمیده! می‌آیی و نفس‌ها سبز می‌شوند، سینه‌ها می‌رویند و پژواک تپش قلب‌ها، هزار غنچه لبخند، شنیده می‌شود.

می‌آیی و از نیل عشق تا فرات جنون و ازآنجا تا جلگه توس، رودی از زلال اشک می‌گشایی و بر جان‌ها، حکمرانی می‌نمایی، به انگشت اجابت، بغض نیاز را شکوفا می‌کنی و با اشاره‌ای، هزاران دل شوریده و نیازمند را حاجت‌روا می‌سازی.

ببین که همه‌ی بندهای سبز دعا و قفل‌های بغض‌کرده نیاز، بر پنجره فولادت دخیل بسته‌اند و چشم‌های نگران، در چراغانی‌های حرم باصفایت، می‌درخشند و موج می‌زنند.
 
کبوتران حرمت، بالای گنبد طلایی تو، دل‌های عاشق و سرگردان در صحن عتیقت را تماشا می‌کنند و همگی در حرمت گردآمده‌اند تا لحظه میلاد تو را از نزدیک تبریک بگویند.

حرمت غرق سرود و ضریحت غرق اجابت شده، کبوتر دل، نامه تبریک میلاد تو را با خود آورده و گرد گنبد و گلدسته‌هایت می‌گرداند، ای آفتاب طوس! همه چشم‌های دنیا، تاروپود فرش راهت!

آهوی پناهنده!

در کتاب شریف بحارالانوار علامه مجلسی چنین آورده شده است: پسر سلطان سنجر (پادشاه ایران) یا پسر یکی از وزیرانش به تب شدید مبتلا شد. پزشکان نظر دادند که باید به تفریح رفته، خود را به شکار مشغول نماید. از آن‌وقت کارش این بود که هرروز با بعضی از نوکران و خدمتکارانش به گردش و شکار برود.

دریکی از روزها آهویی از مقابلش گذشت او با اسب آهو را به‌سرعت دنبال می‌کرد، حیوان به بارگاه حضرت امام رضا پناه برد شاهزاده نیز خود را به آن پناهگاه باعظمت امام رسانید. 

دستور داد آهو را شکار کنند، ولی سپاهیانش جرأت نکردند به این کار اقدام نمایند و از این پیشامد سخت در تعجب بودند، سپس به نوکران و خدمتکاران دستور داد از اسب پیاده شوند خودش نیز پیاده شد؛ با پای‌برهنه.

باکمال ادب به‌سوی مرقد شریف امام (ع) قدم برداشت و خود را روی قبر حضرت انداخت و با ناله و گریه روبه درگاه خداوند نموده و شفای مریضی خویش را از امامم خواست وهمان لحظه دعایش مستجاب شد و شفا یافت. 

همه اطرافیان خوشحال شدند و این مژده را به سلطان رساندند که فرزندش به برکت امام رضا (ع) شفا یافته و گفتند: شاهزاده در کنار قبر امام رئوف بماند و برنگردد تا بناها و کارگران بیایند بر روی قبر امام بارگاهی بسازند و در آنجا شهری زیبا شود و یادگاری از او بماند.

پادشاه از شنیدن این مژده شاد گشت و سجده شکر به‌جای آورد، فوراً معماران و بناها را فرستاد و روی قبر مبارک آن حضرت گنبد و بارگاهی ساختند و اطراف شهر را دیوارکشی کردند.
 
انتهای پیام/


کد مطلب: 12287

آدرس مطلب :
http://www.rahianenoor.com/fa/note/12287/آفتاب-طوس-همه-چشم-های-دنیا-تاروپود-فرش-راهت

راهيان نور
  http://www.rahianenoor.com