تاریخ انتشار
دوشنبه ۴ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۷
کد مطلب : ۱۵۴۹۵
زیارت بامعرفت-۲
اینجا شرهانی است؛ شهادت گاه فرزندان این مرزوبوم...
محسن توکلی
شرهانی را باید از شهیدان شناخت که بوی عطر محمدی میدهند. خونین قامتان که ما زمینیان را به اهل آسمان پیوند میدهند. آنانی که بهظاهر در این بیابانها گمشدهاند؛ ولی بهواقع ما هستیم که راه را گمکردهایم.
اینجا شرهانی است؛ شهادت گاه فرزندان این مرزوبوم. در میان رملها و تپههای این منطقه، گمنامان بسیاری آرمیدهاند و از چشمان ما خاکیان پنهان ماندهاند .آنان، نام آشنایی در بین اهل آسمان دارند. هنوز نوای دعاهایشان و فریادهایشان به هنگام نبرد، همراه با زمزمه نسیم به گوش میرسد .
فقط باید غروب شرهانی را ببینی، خیره شوی به خورشید با آن رعنا قامتان حرف بزنی و از آنها بخواهی که با تو هم راز شوند. از خود بگویی، از دنیایی که در آن غرقیم و از دلتنگی هامان.
اینجا شرهانی است. رازهای شرهانی را باید از تپهها و شنهای این سرزمین پرسید. وقتیکه در آن شبهای نورانی، آسمان میغرید و دویرج سیلابی بود و بسیجیهایی که در آب غوطه میخوردند. و مگر
میتوان شب دهم بهمن ۱۳۶۱ را از یاد برد باید گوش سپرد و خاطرات آن دریادلان را از آن شب بگویند.
شرهانی روزگار سختی را به یاد دارد. جنگاورانی که با دستان خالی به نبرد با دشمن رفتند. در آن روزها و شبها در هر گوشه این دیار خون میبارید. و اگر خوب گوش بسپاری، میتوانی زمزمه شبانه جنگاوران را با گوش دل بشنوی . و صدای چکاچک شمشیرهایشان را. باید آداب زیارت را بهجا آورد. نیت کرد و با شهیدان همکلام شد.
کفشها را درآورد و پابرهنه شد آنگاه گام برداشت بر هر گوشه این خاک. همانند آنکه بر کربلا و مشهد شهیدان قدم میگذاری. شهدا راهنما هستند، برای همه ما از قافله جاماندگان. در شرهانی نمیتوان چشم دلباز کرد. در اینجا میتوان نفس را زیر پا گذاشت . در شرهانی میتوان خدا را پیدا کرد و به شهر بازگشت.
انتهای پیام/