تاریخ انتشار
يکشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۳۹
کد مطلب : ۱۵۸۳۶
یادداشت/
بصیرت معمار کبیر انقلاب در برخورد با منافقین
مهدی احمدی
در این آیه مشخص شده است که آنچه هدف اصلی منافقین را تشکیل میدهد رسیدن به قدرت است. بنابراین با کافران برای رسیدن به این هدف مشترک متحد گردیده و برای مومنان هیچ گونه ارزشی قائل نیستند.
منافقین بهتر از هر کس میدانند که مومنین هرگز تسلیم ملاکهای دنیوی و مادی آنان نخواهند شد، چرا که آنان عزت را فقط در نزد خدا میبینند. بارزترین نمونهای که در مورد منافقان میتوان ذکر کرد موضع گیریهای گروههایی است که به قدرت الهی انقلاب اسلامی و توان ایدئولوژیکی اسلام اعتقاد ندارند؛ بنابراین در معادلات سیاسی خود برای رسیدن به قدرت به سوی قدرت های دروغین جذب میگردند.
از نظر معنای لغوی نفق نقبى است در زیر زمین که تسمیه منافق از «نفق» به معنى نقب است که از راهى به دین وارد و از راه دیگر خارج میشود.
مسأله نفاق و منافقان در اسلام از زمانى مطرح شد که پیامبر اکرم (ص) به مدینه هجرت فرمود و تقریباً بعد از حادثه احد زمینه براى فعالیت منافقان آماده شد و این زمانى بود که پایههاى اسلام، قوى و پیروزى آن آشکار شد، و گرنه در مکه تقریباً منافقى وجود نداشت.
در مدینه اظهار مخالفت بطور آشکار، مشکل و گاه غیر ممکن بود و لذا دشمنان شکست خورده براى ادامه برنامههاى تخریبى خود تغییر چهره داده و ظاهراً به صفوف مسلمانان پیوستند اما در خفا به اعمال خود ادامه میدادند.
اصولاً طبیعت هر انقلابى چنین است که بعد از پیروزى چشمگیر با صفوف منافقان روبرو خواهد شد و دشمنان سرسخت دیروز به صورت عوامل نفوذى امروز در لباس دوستان جلوه گر میشوند و از اینجاست که میتوان فهمید چرا همه آیات مربوط به منافقین در مدینه نازل شده است.
در فرهنگ انقلاب اسلامی «منافقین» اصطلاحی است که در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مورد سازمانی به نام «سازمان مجاهدین خلق ایران» توسط حضرت امام رحمهُ الله به کار برده شد. آن هم به دلیل توطئهها و جنایتهای فراوانی که از سوی این سازمان در قالب، قتل و ترور، تظاهرات، جنجال آفرینی و... انجام میشد که هدفی جز سرنگونی نظام نوپای اسلامی و به قدرت رسیدن را نداشت.
همان طور که اعمال و رفتار فردی ریشه در اعتقاد و تفکر فرد دارد، برنامهها و خواهشهای هر سازمان نیز ریشه در «ایدئولوژی» و «اندیشه» رهبران آن سازمان یا گروه سیاسی دارد.
نگاهی گذرا به تاریخ نشان میدهد که اوج خرابکاری منافقین به دهه ۶۰ باز میگردد؛ دههای که برای بسیاری از مردم کشور یادآور دوران سخت جمهوری اسلامی است که در آن اتفاقاتی زیادی از جمله جنگ تحمیلی تا نا آرامیها در برخی نقاط کشور و ایجاد «شبکه ترور» که بزرگان بسیاری چون رجاییها، بهشتیها و باهنرها را از ما گرفت، در آن رخ داده است.
خیانت های منافقین تنها به ترور مردم بیگناه خلاصه نشد؛ بلکه در طول جنگ تحمیلی نیز با نفوذ در برخی از ارگانها و به عنوان ستون پنجم به دشمن اطلاعات میدادند. منافقین در عملیات مرصاد نیز در شرایطی که دولت عراق و جمهوری اسلامی قطعنامه را پذیرفته بودند وارد کشورمان شدند؛ یعنی با وجودی که انتظار میرفت پس از پذیرش قطعنامه هیچ اتفاق دیگری نیفتد، ارتش عراق از غرب وارد کشور ما شده و مسیر را برای منافقین بازکرده بود تا آنها بتوانند به راحتی خود را به تهران رسانده و اعلام حکومت کنند.
منافقین با جمعآوری ضدانقلابیون سرخورده، از کشورهای مختلف اروپایی و با بهرهگیری از جنگافزارهای اهدایی صدام و دیگر اربابان خود، حمله خود را از غرب کشور به خاک جمهوری اسلامی ایران آغاز کردند.
حمایت کشورهای غربی از منافقین محدود به ۵ مرداد ۶۷ نبود، فتنه ۸۸ و اغتشاشات ۹۶ نمونههای دیگری از فرصت طلبیهای منافقین برای ضربه زدن به انقلاب بود که بار دیگر صحنه خودنمایی خوی وحشیانه نفاق و اهلش شد.
بهمنماه ۱۳۹۷ «اشپیگل» در گزارشی ابعاد تازهای از تمرین تروریسم در اردوگاه منافقین در آلبانی منتشر کرده بود: «در انتهای خیابانی طولانی در شمالغربی آلبانی، زنان و مردانی عجیب خود را برای سرنگونی حکومت ایران آماده میکنند. یکی از افرادی که از این سازمان جدا شده میگوید آنها ۳ بار در طول هفته بریدن گلو با چاقو، شکستن دست، درآوردن چشم با انگشت و پاره کردن دهان را تمرین میکنند.»
بدون شک بررسی رفتاری سازمان مجاهدین خلق در جریان انقلاب اسلامی نمایش تمام و کمال چهره منافقین موصوف در قرآن است و به حق بصیرت و تیزبینی معمار انقلاب را در برخورد با یکی دیگر از فتنهها در مسیر انقلاب اسلامی نشان میدهد.
انتهای پیام/