فارس- راهیان نور-شهید مسعود طاهری پس از اخذ دیپلم و شرکت در کنکور سراسری سال ۶۵-۶۶ با رتبه اول راهی دانشکده صنعتی شریف در رشته برق و الکترونیک شد اما از آنجا که علاقه شدیدی به رفتن به جبهه داشت با فرصتی که یافت و به گفته مادر این شهید بزرگوار، شهید مسعود طاهری نذر می کند در صورت پذیرفته شدن در کنکور به جبهه برود و این خواسته را نیز عملی ساخت.
به گزارش راهیان نور؛ حضور اقشار مختلف استان فارس در دفاع مقدس و تقدیم ۱۴۶۰۰شهید، یکی از مهمترین افتخاراتی است که همواره باید به آن بالید و به آن پرداخت.
خوشا آنان که جانان می شناسند
طریق عشق و ایمان می شناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان
شهیدان را شهیدان می شناسند
شهید مسعود طاهری در تاریخ ۱۷ فروردین ماه ۱۳۴۷ مصادف با هفتم محرم در خانوادهای مذهبی و تحصیلکرده متولد شد او بسیار محتاط بود که اوقات خود را بیهوده تلف نکند.
وی دوران تحصیل خود را با رتبههای بالایی پشت سر گذاشت و علم آموزی را به طور جدی پیگیری میکرد و اغلب در بعضی از مسائل نیز تحقیقات و ابتکاراتی داشت که در زمان خود بسیار مهم بود.
در کنار این مسائل و تحصیل علم، به فکر اهداف انقلاب ، اسلام و رهبر بوده و سعی او بر ادامه راه امام ملموس بود. چه از نمازهای جمعه و جماعات و فعالیتهای دیگر او در پایگاه مقاومت مسجد الزهراء(س) ساحلی شیراز که در تمامی این مسائل پیشتاز بود.
در جمع خانواده علاقه شدیدی به خدمت به پدر و مادر داشت. او پس از اخذ دیپلم و شرکت در کنکور سراسری سال ۶۵-۶۶ با رتبه اول راهی دانشگاه صنعتی شریف در رشته برق و الکترونیک شد اما از آنجا که علاقه شدیدی به رفتن به جبهه داشت با فرصتی که یافت و به گفته مادر این شهید بزرگوار، شهید مسعود طاهری نذر می کند در صورت پذیرفته شدن در کنکور به جبهه برود و این خواسته را نیز عملی ساخت.
دبیر فیزیک وی پس از شهادت شهید مسعود مدام گریه سر داده بود و در مراسمی در حضور سایر دانش آموزان و همکلاسی های شهید مسعود میگفت: ایران یک نابغه مهندسی را از دست داد.
فضای پاک و منور جبهه به سرعت در روان مستعد او رشد کرد و او را به کمال رساند تا آنجا که در عملیات کربلای ۴ در سمت آر.پی.جی زن گردان امام حسن لشکر ۱۹ فجر در شب عملیات در تاریخ ۴/۱۰/۶۵ در جبههی شلمچه به درجهی رفیع شهادت نائل شد و این کالبد زمینی را رها ساخت و پروازکنان به خلوتگاه آسمانی عشق رهسپار گشت.
در وصیت نامه اش چنین آورده است:
«وَ لا تَحْسَبَنَ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً- بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون»
"به نام خداوند بخشاینده مهربان، به نام او که نهایت رحمت و لطف را برای بندگانش دارد و برای بندگانش امری بد مقرر نمیکند.
با سلام خدمت ولیعصر (ارواحنا لمقدمه الفداء)، سلام خدمت او یگانه منجی عالم بشریت، سلام خدمت سرلشکر سپاه اسلام و با درود بیپایان خدمت رهبر کبیر انقلاب، این درهم شکننده و درهم کوبنده ظالمان، این روح برخواسته از عمق جان مستضعفان جهان و به امید پیروزی نهایی رزمندگان اسلام
شاید در این لحظه که این وصیتنامه را مطالعه میکنید جسم خاکی من زیر خرمنها خاک مدفون. در این لحظه که مشغول به نوشتن وصیت شدم هیچ فکر نمیکنم که لیاقت شهادت پیدا کنم، اما در این دیار خاکی تنها چیزی که از همه چیز حقتر است مرگ و دل کندن از این دنیا و شاید چیزی که قبول آن برای فرزندان آدم ابوالبشر سختتر از همه چیز است همین واقعیت مرگ.
آدم میمیرد، چه درس خوانده باشد چه نخوانده باشد، چه از شیرینیهای زندگی استفاده کرده باشد و چه نکرده باشد و خوشا بحال آن کسانی که کمتر شیرینی و حلاوت دنیا را چشیدهاند که مرارةالدنیا حلاوة الآخره و حلاوة الدنیا مرارة الاخرة حال آنانکه شهید شدند نیکو معاملهای با خدا کردهاند و به فیض عظیمی رسیدهاند.
شهید راحت جان میدهد شاید تنها مسئلهای که مشکل شهید است مسئله فشار قبر است که بزرگترین دلیل آن بداخلاقی و بدخلقی است، حال نمیدانم چه کنم در خانه گاهی اوقات برخوردم بد بوده است فشار شب اول مرگ را چگونه تحمل کنم. (الله اعلم) میگویند که شهیدان تنها گروهی از مردگانند که روحش هروقت خواست میتواند از عرش به عالم خاک بیاید و بستگانش را ملاقات کند.
میدانم وقتی که لیاقت شهادت را یافتم مادرم خیلی ناراحت میشود. اگر بگویم مادر برای من گریه نکن شاید از من قبول نکند. ولی مادر جان! تنها چیزی که روحم را معذب میکند ناراحتی شما است. اگر گریه برای دوری من میکنید که این جای گریه ندارد چرا که بگفته خداوند من دائم در کنار شمایم و اگر بخاطر بخت بد من گریه میکنید که سخت در اشتباهید. به هر صورت از همگی شما میخواهم که مرا اذیت نکنید.
جای بسی خوشبختی است که همگی حرف مرا میفهمید ولی نمیدانم مشکل سارا (خواهر کوچکم) را چطور حل میکنید. جواب او را چطور خواهید داد. امیدوارم که به خدا، خداوند خودش همه کارها را درست کند.
به هر صورت ما رفتیم تا انتقام پهلوی شکسته حضرت زهرا (س) را بگیریم. ما رفتیم تا انتقام سر بریده سیدالشهداء را بگیریم. ما رفتیم تا علم ابوالفضل العباس را برافرازیم و شما هم در این راه زینبوار راه ما را ادامه دهید.
دست از امام بر ندارید و او را تنها نگذارید به هر صورت قدر این زمانه را بدانید و خدا را بارها و بارها شکر کنید که در این دوره واقعید و ذلت ابرقدرتها و قدرت و شوکت اسلام و کشور اسلامی را میبینید.
سرباز امام زمان بودن آسان نیست. من که خودم را شایسته این مقام نمیدانم ولی شماها سعی کنید سرباز او باشید. سعی کنید نافله شب را بپا دارید و زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره را بخوانید اینها مختصری از شرایط سربازی اوست و دل به این دیار فانی نبسته و این مختصر جان تن خاکی خود را فدای اسلام کنید.
ما از خدا بهترین قضا را خواستیم او شهادت را نصیب ما کرد امیدواریم بخدا که همیشه راضی به رضای دوست باشیم.
بقول باباطاهر:
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
توفیق پیدا نشد که در دانشگاه تحصیل کنم و بتوانیم خدمات شایستهای را به این مرز و بوم بنماییم. باشد تا آنها که این راه نرفته ما را ادامه دادند بروند و دین ما را نیز ادا کنند.
از تمام این تفسیرات که بگذریم حقیر چیزی ندارم که بخواهم به کسی ببخشم یا نبخشم تنها مبلغ (1500 تومان) بدهکارم. ولی آدرس آنها را نمیدانم از پدر بزرگوارم که عمری در تربیت ما کوشیده است و وسایل آسایش ما را همواره فراهم کرده است میخواهم تا این مبلغ را به حساب کمیته امداد امام واریز کند.
در پایان از همه حلالیت میطلبم. امیدوارم که در دعاهای خود همچنان برای ما طلب مغفرت کنید و سعی کنید که به همه خوبی کنید و مشکلی و ناراحتی برای هم ایجاد نکنید.
امام را دعا کنید.
حقیر مسعود طاهری در پایان سوره مبارکه عصر برای یادآوری تمام مطالب ذکر میکنم.
(التماس دعا)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
«وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر».
یاد و نام نخبگان شهیدی چون مسعود طاهری تا همیشه زینت بخش محافل است."
انتهای پیام/