رسم مردانگی از کوچههای نجفآباد تا خرمشهر و لبنان/ فرماندهای که حاج قاسم متولی مراسم شهادتش بود
اصفهان- راهیان نور- ۱۹ دی ماه سالروز بزرگداشت مردی است که ردپای خدماتش را در گوشه و کنار این خاک پرگهر میتوان دید، عدهای به عنوان رفیق شهید باکری میشناسندش، عدهای به نام فاتح خرمشهر، عدهای امنیت کردستان را حاصل زحمات او میدانند و برای اصفهانیها شاید بیش از هرچیز، نام فرمانده لشکر 8 نجف اشرف آشنا باشد و مزارش کنار حاج حسین خرازی.
به گزارش راهیان نور؛ ۱۹ دی ماه سالروز بزرگداشت مردی است که ردپای خدماتش را در گوشه و کنار این خاک پرگهر میتوان دید، عدهای به عنوان رفیق شهید باکری میشناسندش که در فراقش سوخت، عدهای به نام فاتح خرمشهر و اولین کسی که وارد خرمشهر شد، عدهای امنیت کردستان را حاصل زحمات او میدانند، برای اصفهانیها شاید بیش از هر چیز، نام فرمانده لشکر ۸ نجف اشرف آشنا باشد و مزارش کنار حاج حسین.
حتی نامش در لبنان هم بوده، اما شاید بیش از هر چیز در این روزهای فراق سردار دلها، برای مردم به عنوان رفیق شفیق شهید سلیمانی آشنا باشد.
حاج احمد با نور آشنا بود و در راه نور گام برمیداشت، پس طبیعتاً ظلمت طاغوت را نمیتوانست برتابد و به دنبال امام خود، در کوچه و خیابانهای نجفآباد و مبارزه با شاه و ساواکش، راه خدا را میپیمود، پس از انقلاب تاب آرام نشستن نداشت و میخواست خورشید حقیقت را به دنیا بتاباند پس به لبنان رفت، اما با شروع درگیریهای کردستان، به کوههای بلند زیر آسمان کبودی رفت که هیچ خدمتی بالاتر از آن نبود.
او از اولین افرادی بود که به عضویت سپاه پاسدارن درآمد و لباس پاسداری از انقلاب را برای ادامه سربازی بر تن کرد، او دوران جوانی خود را با لذت حضور در جبهههای نبرد سپری کرد، از کردستان گرفته تا جای جای جبهههای جنوب در صف مقدم مبارزه با متجاوزان بعثی در سِـمتهایی چون دو سال فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان، ۶ سال فرماندهی لشکر ۸ نجف، یکسال فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین(ع)، هفت سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) و قرارگاه رمضان و پنج سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه را به عهده داشت.
در هر کجا وارد میشد بدون استثنا با موفقیت همراه بود
حالا نوبت صدام بود که ضربه شصت فرزندان ایران و یاران خمینی را بخورد، احمد کاظمی با بچههای نجفآباد آمد تا دشمن بداند بیشه ایران پر از شیران غیور است، محسن رضایی میگوید«ما در حقیقت چهار لشکر داشتیم که اینها وقتی هر جا وارد میشدند، هیچ خطی در مقابل شان قدرت مقاومت نداشت، حاج همت و لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)، حسین خرازی و لشکر ۱۴ امام حسین (ع)، مهدی باکری و لشکر ۳۱ عاشورا و لشکر ۸ نجف که در هر کجا وارد میشدند بدون استثنا با موفقیت همراه بود».
خرمشهر را خدا آزاد کرد، شهری که ۳۶ میلیون جمعیت داشت، ایران بود و هر وجب از این خاک، ایران است و حاج احمد پس از قریب ۲۰ ماه دوری، اولین فرماندهای بود که پا بر خاک سرخ خرمشهر گذاشت و فوج فوج بعثی را به اسارت پذیرفت.
در چنین شرایطی اراده، اخلاص و شجاعتی خاص برای هر فرمانده تیپ یا لشکر لازم بود تا قبول کند، اول از همه وارد شهر شود که این مسؤولیت سنگین و سرنوشتساز را شهید حاج احمد کاظمی با فرماندهی لشکر ۸ نجف و بعد از آن شهید حاج حسین خرازی با هدایت لشگر ۱۴ امام حسین (که هر دو لشکر متشکل از بسیجیان و پاسداران اصفهان و شهرستانهای اطراف بودند) و تیپ ۵۵ هوابرد ارتش برعهده گرفتند.
در آن ساعات اولیه فتح، صدای حاج احمد کاظمی در بیسیم فرماندهها طنینانداز شده بود که با لهجه شیرین اصفهانیاش، به دلیل مفهوم نبودن صدا از پشت بیسیم، مدام تکرار میکرد «آقا ما تو شهریم و بیش از ۶ هزار اسیر پناهنده شدند و شعار الله اکبر و یا حسین سر میدهند، خداوند خرمشهر را آزادش کرد» این در حالی است که قرار بود تازه لشکر ۱۴ و تیپ ۵۵ به کمک آنها بیایند.
باید روزنامهها تیتر میزدند «فاتح خرمشهر شهید شد»
به همین علت عدهای از یادگاران دفاع مقدس از شهید کاظمی با نام فاتح خرمشهر یاد میکنند؛ حتی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی گفته بود«من تصورم این بود که وقتی خبر شهادت احمد گفته شد، حداقل تیتر همه روزنامههای ما باید این جمله باشد که فاتح خرمشهر شهید شد؛ همانطوری که وقتی بزرگی از ما در ادبیات، در هنر و در هر چیزی که از بین ما میرود بلافاصله تیتر میزنیم پدر علم ریاضی ایران از دنیا رفت».
حقوق زیر دست برایش خیلی مهم بود
مهدی کلیشادی از همرزمان حاج احمد میگوید«اگر تا شب قبل از عملیات خودش مطمئن نمیشد که این معبری که برای عملیات باید از آن بگذرند پاک شدهاست یا نه دست به کاری نمیزد. به جزئیترین چیز فکر میکرد. حقوق زیر دست برایش خیلی مهم بود. با کمترین تلفات اهداف را تصرف میکرد».
نیروی هوایی سپاه را برای نجات مردم بم بسیج کرد
مردم بم او را خوب به یاد دارند مرد روزهای سخت بم، با وقوع زلزله در آن دیار در سال ۱۳۸۲، با آمادهسازی فرودگاه بم، ناوگان نیروی هوایی سپاه را برای نجات مردم بم بسیج کرد. به گونهای که هر ۱۳ دقیقه یک هواپیما و یک هلی کوپتر پرواز میکرد و در مجموع سی هزار مجروح با این ناوگان جابهجا شدند.
۱۰ درصد رزمندگان دفاع مقدس، اصفهانی بودند
سردار اصغر عربپور، جانشین فرماندهی قرارگاه منطقهای سید الشهداء نیروی زمینی سپاه پاسداران که در دوران جنگ تحمیلی در لشکر ۸ نجف اشرف و یگان زرهی بوده و خود را شاگرد شهید حاج احمد کاظمی میداند، ابراز داشت: در ابتدا دو لشکر نبود چون در زمان جنگ استان چهارمحال و بختیاری هم جزو اصفهان محسوب میشد و مستقل نبود، تیپهای زرهی، یگانهای مختلف دیگر، جهاد اصفهان و نجفآباد نیز بودند و استان اصفهان تقریباً ۱۰ درصد رزمندگان دفاع مقدس و الآن همین میزان از شهدای کشور را دارا است.
به جز تهران استان اصفهان بود که دو یگان عمده داشت، دلیل داشتن دو لشکر وجود تعداد زیاد رزمنده و فرماندهان در جبهه و دارا بودن ظرفیت اداره کردن جنگ بود، لشکر ۸ نجف اشرف در اکثر عملیات آفندی که انجام شد حضور داشت و به صورت استثنا در یکی دو عملیات که مهم نبودند حضور نداشت.
از جمله عملیاتی که لشکر ۸ نجف اشرف حضور داشت میتوان به ثامنالائمه، آزادسازی بستان، طریقالقدس، فتح المبین و آزادسازی خرمشهر و... اشاره کرد، سردار کاظمی در جلوگیری از تلفات غیر رزم تبحر داشت با اینکه فشار زیادی روی نیروها بود ولی همیشه در خط نیرو کم نگه میداشت که آسیب کمتری ببینند شهید و زخمی کمتر باشد، نظم و انضباط سردار کاظمی از همان موقع مشهود بود و نخبه این کار محسوب میشد. امروز هم برخی کارهایی که سپاه انجام میدهد از درسهای شهید کاظمی است.
شهید کاظمی و شهید سلیمانی از پیشگامان جوان گرایی
عربپور در ادامه صحبتش افزود: مقام معظم رهبری بارها بحث جوانگرایی را مطرح کردند و حق مطلب این است که اول فرماندهان سپاه که خود را مطیع امر رهبری میدانند آن را رعایت کنند، از طرفی هم نیاز جنگ و جهاد، نیروی جوان است، سردار کاظمی و البته سردار سلیمانی که فرصت بیشتری برای این کار داشت آن را به وضوح رعایت میکردند، یعنی اکثرا مدافعان حرم و نیروها، جوان بودند و البته در کنارشان افراد مسن هم وجود داشتند.
وی ابراز داشت: شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید حاج احمد کاظمی شباهتهای دیگری غیر از اهمیت به جوان گرایی هم داشتند، یکی از این شباهتها ویژگیهای شخصیتی آنها بود، ما فرماندهان شجاع زیادی در دوران دفاع مقدس داشتیم اما برخی ویژگیهای خاصی داشتند، مثلا حافظه قویتر یا تیزهوشتر بودند، برخی جزءنگر و برخی کلنگر و برخی در هر دو قوی بودند، سردار سلیمانی و سردار کاظمی این شخصیت را داشتند، مثلاً شهید سلیمانی با پوتین صحبت میکرد و او را متقاعد میکرد، از سوی دیگر از یک کودک عراقی یا یک فرزند شهید هم غافل نبود؛ همانطور که برای شخصیت بزرگان ارزش قائل بود، برای رزمنده عادی یا مردم عادی هم وقت و ارزش میگذاشت.
حاج احمد و حاج قاسم، عمق امنیتی ما را به خارج از کشور کشاندند
جانشین فرماندهی قرارگاه منطقهای سید الشهداء نیروی زمینی سپاه پاسداران گفت: یکی دیگر از شباهتها این بود که بلافاصله پس از جنگ سردار سلیمانی مسؤولیت امنیت جنوب شرق کشور را بر عهده گرفت، چون در دوران دفاع مقدس یک زمینه برای اشرار جنوب شرقی فراهم شده بود، در همان زمانی که نیروهای ما مشغول جنگ با صدام بودند، در همان زمان سردار کاظمی مسؤولیت امنیت شمال غرب و کردستان را برعهده میگیرد، مشکلات کردستان پیش از انقلاب شروع شد و در دوران دفاع مقدس ادامه داشت و طی روز این شهرها و روستاها به دست ما بود درحالیکه شبها به دست دشمنان بود، هر دو در این مسؤولیت خود موفق بودند و امنیت را به گونهای فراهم کردند که دشمنان پایشان را به خارج از مرزهای ما گذاشتند و عمق امنیتی ما را به خارج از کشور کشاندند.
وی ادامه داد: سردار کاظمی بعدا به نیرو هوایی و هوافضا و نیروی زمینی سپاه و سردار سلیمانی به سپاه قدس رفت؛ سپاه قدس زمینهای بود که سردار سلیمانی بیشتر توانست تواناییهای خود را بروز دهد و ارتباط بیشتری با گروهها و کشورهای دیگر گرفت که این اقدامات او امروز برای مردم شناخته شده است، همه فرماندهان و شهدای ما این ویژگیها را داشتند ولی سردار سلیمانی و کاظمی ویژگیهای شاخصتری داشتند و البته زمان بروز بیشتری هم داشتند.
متولی مراسم شهید کاظمی در همه برنامهها حاج قاسم بود
عرب پور اذعان داشت: یکی از ویژگیهای دیگر آن دو این بود که هر دو شهادت طلبی خود را به زبان میآوردند و در جمع میگفتند که ما اگر شهید نشویم خسران کردیم و همیشه درخواست میکردند که به شهادت برسند، دیدیم که سردار در یک جمعی از افراد حاضر میپرسند که من چگونه آدمی هستم، ما معمولاً میبینیم که وقتی شخصی فوت میشود از مردم میپرسند او چگونه آدمی بود اما سردار وقتی زنده بود خودش این کار را کرد،
شهید کاظمی که به شهادت رسیدند، متولی اصلی برگزاری مراسم شهید کاظمی، حتی در نجفآباد، سردار سلیمانی بود، رفتوآمد با خانواده شهید کاظمی داشت و دائماً بر زبان میآورد که آرزو دارد به او ملحق شود.
ژنرال جوان و بسیار تأثیرگذار
سید علی بنی لوحی در مورد لشکر ۸ نجف و فرمانده آن میگوید: یکی از لشکرهای پرقدرت جمهوری اسلامی بود که به خاطر فرماندهی و نوع مدیرت احمد کاظمی رشد کرد، و حدود ۲۸ تا ۳۰ عملیات در دفاع مقدس داشتیم که حدود ۲۵ از این عملیاتها را لشکر ۸ نجف به صورت تعیین کنند در حدود ۲۵ عملیات حضور داشت، یعنی عملیات والفجر ۸، فتح خرمشهر و کربلا ۵ با حضور مؤثر این لشکر و بهخصوص احمد کاظمی همراه بوده است، هم بسیاری از بسیجیها و هم کسانی مثل قاسم سلیمانی تحت تأثیر احمد کاظمی قرار گرفتند بهطوری که قاسم سلیمانی از او بهعنوان یک ژنرال جوان بسیار تأثیرگذار درصحنه دفاع مقدس یاد میکند.
این فرمانده دوران دفاع مقدس و همرزم شهید کاظمی تأکید کرد: مهمترین مسألهای که میتوان در خصوص امثال شهید کاظمی گفت، نحو مدیریت آنها بود، آنها خودشان جلوتر میرفتند و به نیروها میگفتند بیایند، یعنی روش آنها بیایید بود نه اینکه بگویند برویید، در دفاع مقدس فرماندهانی مثل شهید بروجردی، همت و چمران و.. در خط مقدم شهید شدند.
وی تصریح کرد: این نحو مدیریت اگر رواج پیدا کند میتواند ما را به فوز عظیم که زمینهساز حکومت حضرت حجت است برساند چرا که پرچم انقلاب اسلامی پرچم یک اندیشه است و اهل جنگ و برد نظامی نیستیم، ما با اندیشه خودمان دنیا را خواهیم گرفت، قاسم سلیمانی و کاظمی، قلب مردم را با نظامیگری تسخیر نکردند بلکه با عشق و ایثار و ولایتپذیری و اشک بر حضرت زهرا (س) فاتح دلها شدند.
اخلاص و عمل او که متأثر از امام شهیدان بود شاید مهمترین راز ماندگاریش در دلها باشد که پس از ۱۴ سال هنوز هم یادش دلها را به آتش میکشد و مزارش در کنار دلاوران همرزم و همشهریاش زیارتگاه عاشقان و دلسوختگان است که با خطاب حاج احمد درد و دل کنند و این روزها از داغ رفیق شفیقش، سردار دلها بگویند.
الگوی مدیریت جهادی و انقلابی
شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی با اشاره به ویژگیها شهید کاظمی و زیرکی او گفته است: احمد وقتی میخواست خط حدی انتخاب کند، مخالفت یا موافقت او در کل عملیات برای نحوه عمل لشکر ۸ نجف تأثیر داشت، مثلاً شما به همه خط حدهایی که لشکر نجف گرفته نگاه کنید، احمد خط حدی را برایش اصرار میکرد که پیروزی و شکستش کمتر به گردن کسی بیفتد.
فرمانده شهید نیروی قدس سپاه پاسداران در صحبتهایی به مناسبت چهلم شهید کاظمی میافزاید: اصلاً اتکاء لشکر نجف و احمد در محورهایی که عمل میکرد کمتر به جناحین آن بود، همیشه یا انتخابی را انجام میداد که این جناح طبیعی باشد یا به نحوی انتخاب میکرد که این جناح تأثیر بر کل عملیات بگذارد.
شهید سلیمانی ادامه میدهد: احمد در طراحی و در فرماندهی زیرکی و تدبیر فوقالعادهای داشت، مانور احمد در بیتالمقدس نیز قابلذکر است که رفت از کنار نهر خین، دشمن را از پهلو دور زد، حتی در مرحله اول هم تاکتیکی که از بالای دارخوین آمد و کمر دشمن را نصف کرد، مهم بود.
سه بار نشان فتح از رهبر انقلاب و در پایان، نشان شهادت
سه بار از دست ولی امر مسلمین نشان فتح گرفت اما همیشه از غم تنهایی ناله پر سوز داشت، همیشه میگفت دعا کنید شهادت نصیب ما هم بشود.
رهبر معظم انقلاب هنگام حضور بر پیکر شهید کاظمی در حالی که چشمهایشان پُرِ از اشک بود میفرمود: دو هفته پیش شهید کاظمى پیش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: یکى اینکه دعا کنید من روسفید بشوم، دوم اینکه دعا کنید من شهید بشوم. گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهاى مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همهتان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزى که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایسته شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتى این جمله را گفتم، چشمهاى شهید کاظمى پُرِ اشک شد، گفت: انشاءاللَّه خبر من را هم بهتان بدهند!
خواسته حاج احمد کاظمی در وصیت نامهاش
«راستی چه بگویم، سینهام از دوری دوستان سفر کرده از درد دیگر تحمل ندارد. خداوندا تو کمک کن. چه کنم فقط و فقط به امید و لطف حضرت تو امیدوار هستم. خداوندا خود میدانم بد بودم و چه کردم که از کاروان دوستان شهیدم عقب ماندهام و دوران سخت را باید تحمل کنم. ای خدای کریم، ای خدای عزیز و ای رحیم و کریم، تو کمک کن به جمع دوستان شهیدم بپیوندم».
انتهای پیام/