سیران بند-جهاد رسانهای شهید رهبر- اینجا سیران بند است، مدفن 10 تن از شهدای غریب و گمنامی که امروز دارالشفای عده ای دلتنگ شده اند و جوانانی از گوشه و کنار کشور برای خادمی این مکان مقدس جمع شده و افتخارشان خادمی این شهیدان است.
روایت عشق/ 1
اینجا آمده ام تا از هیاهوی شهر دور باشم
18 مرداد 1394 ساعت 7:49
سیران بند-جهاد رسانهای شهید رهبر- اینجا سیران بند است، مدفن 10 تن از شهدای غریب و گمنامی که امروز دارالشفای عده ای دلتنگ شده اند و جوانانی از گوشه و کنار کشور برای خادمی این مکان مقدس جمع شده و افتخارشان خادمی این شهیدان است.
به گزارش سرویس مهمان شهدا راهیان نور، بخش هایی از صحبت های خادمین شهدا با موضوع "روایت عشق" تقدیم می گردد.
پای صحبتهای این خادمان نشستیم و به درد و دلهایشان که هر کدام عالمی داشت گوش جان سپردم.
حسین کریمی خادمی از دیار اصفهان اینگونه شروع به صحبت کرد: بنده به دلیل اینکه سال اول طلبگی ام بود. دوست داشتم ابتدای سال تحصیلی را با مدد شهدا شروع کنم.
وی افزود: هدف اصلی مان را نمیتوان در چند خط گفت و نوشت ولی این را بگویم که خود را خیلی شرمندهی شهدا می دانم و دوست دارم هر کاری را که میتوانم انجام بدهم تا انشاالله به حق حضرت زهرا شهید بشوم.
کریمی در ادامه گفت. بنده معتقدم که خادمی شهدا و زائر شهدا شدن دست ما نیست و این دعوت خود آنها است.
این خادم الشهدا حال و هوای یادمانهای شهدا را متفاوت تر از بقیهی مکانها دانست و عنوان کرد: هر وقت دلمان میگیرد تنها پناهگاهمان مزار شهدا است و دلمان به عید و تابستان خوش است که میتوانیم به مناطق عملیاتی و یادمان های شهدا برویم تا دلمان را یک صیقلی بدهیم.
وی خاطر نشان داشت بعضی ها به ما طعنه می زنند و می گویند چرا در این گرما و این امکانات به این مناطق می روید، چرا جوانیتان را صرف این مسائل می کنید، من در یک جمله میخواهم جواب آنها را بگویم و آن هم این است که "ما رایت الا جمیلا"
در ادامه پای صحبت های سید مهدی حسینی از خادمان شهدا نشستیم.
حسینی گفت: افتخار داستم که در تابستان سال ۹۴ به عنوان خادم الشهدا به مناطق راهیان نور غرب و شمال غرب کشور اعزام شوم و مهمترین عامل برای انجام این کار خود سازی و درک بیشتر شهدا در این مناطق بود.
وی بیان کرد: مهمترین چیزی که خادمی شهدا را از دیگر کارهای فرهنگی و جهادی متمایز می کند نزدیکی فرد به شهدا است و این لطف آنان است.
این خادم الشهدا در پایان گفت: ان شاالله به لطف خدا و شهدا بتوانیم جا پای قدم شهیدان بگذاریم.
محمد بریدانی سومین خادم الشهیدی بود که خود را اینگونه معرفی کرد: از جنوبی ترین شهر کشور یعنی بوشهر آمدم، دانشجویی کارشناسی برق هستم، هدف بنده از حضور در این مناطق یافتن خود و ادامه دهی راه شهداست.
وی تصریح کرد: به اینجا آمده ام تا با دوری از هیاهوی شهر و مادیاتش خود را با سختی های این مناطق عادت داده و روحیه معنوی خود را بالا ببرم و مانند شهدا در جنگ با نفس و شیطان پیروز شوم و خود را برای شهادت در راه خدا آماده کنم
خادم الشهدا پیمان ابراهیمی از دانشجویان تربیت معلم دانشگاه فرهنگیان صحبت هایش را با این شعر شروع کرد:
تا که راهم به در خانه ات افتاد حسین،
خانه آباد شدم ، خانه ات آباد باد حسین...
وی گفت: وقتی دم از حسین بن علی می زنیم باید شهادت را بیاموزیم که پیام شهادت سید الشهدا دفاع از اسلام بود. حسین(ع) نماد ادای تکلیف بود و هست و تکلیفش را در ظهر عاشورا اینگونه بیان کرد: اگر می جنگم و یا شمشیر می کشم فقط و فقط نهی از منکر و امر به معروف هدف من است.
این خادم الشهدا در ادامه گفت: کلام این بنده ی حقیر محضر شهدای غریب کردستان این است که هر چه در اینجا هست همه زیبایی است، و چه زیبایی بالاتر از شهادت و اگر آمده ام برای خودم و خدای خودم بود تا بدانم شهید چه کسی است.
ابراهیمی عنوان کرد: در طی دوره خادمی دانستم شهید کسی است که توفیق زندگی صالح را خداوند به او عنایت کرد و خود با اخلاص شهادت را به آغوش کشید.
این خادم الشهدا در پایان گفت: خدایا حال که خدمت به شهدا را به ما عنایت کردی عملمان را با اخلاص گردان که از خوبان درگاهت باشیم و برای دوستانم آرزوی شهادت می کنم.
انتهای پیام /
کد مطلب: 5254